دلم را خوب می فهمد هر آن کس ماجرا دارد
دلم را خوب می فهمد هر آن کس ماجرا دارد
میان سینه اش هر کس که قلبی مبتلا دارد
پر از دلشوره ی عشقی که سیرابم نخواهد کرد
به دریا می زند خود را دل من تا تو را دارد
هوا دم کرده در چشمم دو پلکم را کمی وا کن
که می خواهد ببارد او،توان در خویش تا دارد
در این دنیای دردآگین نمی بینی دل من را
غم عشق تو را یک سو، غم خود را جدا دارد...
اگر پرسید حالم را کسی از تو بگو اصلا
میان شهرمان پر کن، که دردی بی دوا دارد
مبادا هیچکس جز من خداوندا چطور آخر
دلش می آید این غم را چنین بر من روا دارد؟
نمی دانی چه می کردم فقط گر می توانستم
"عجب صبری خدا دارد ، عجب صبری خدا دارد"
میان سینه اش هر کس که قلبی مبتلا دارد
پر از دلشوره ی عشقی که سیرابم نخواهد کرد
به دریا می زند خود را دل من تا تو را دارد
هوا دم کرده در چشمم دو پلکم را کمی وا کن
که می خواهد ببارد او،توان در خویش تا دارد
در این دنیای دردآگین نمی بینی دل من را
غم عشق تو را یک سو، غم خود را جدا دارد...
اگر پرسید حالم را کسی از تو بگو اصلا
میان شهرمان پر کن، که دردی بی دوا دارد
مبادا هیچکس جز من خداوندا چطور آخر
دلش می آید این غم را چنین بر من روا دارد؟
نمی دانی چه می کردم فقط گر می توانستم
"عجب صبری خدا دارد ، عجب صبری خدا دارد"
۴.۲k
۰۳ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.