sweet love
یه مشت به بازوی نحیف شین هه زدم به اجبار گفتم سلام بعد سریع از روز تخمی که شروع کرده بودم نالیدم...
وسط غرغر کردن بودم که چشمم خورد به تیپ پسر کش شین هه.
سوتی زدم و سرتا پاش نگاه کردم و گفتم: شین هه خبریه؟ مراسم ازدواجت؟ چرا به من نگفتی جفت خرت پیدا کردی، راستش بگو تا کی نمیخواستی به من بگی!!
در حین گفتن بودم که شین هه دستش گذاشت رو دهنم گفت : بابا ات یه لحظه خفه شو چرا میبری و میدوزی جفتم کجا بود!!
آبجیت دیروز رو یک پسره جذاب کراش زده می خوام همه جوره مخشو بزنم
اوووووه شین هه باریکلا خوشم باشه کدوم پسره جذاب منکه جذابیتی تو این اسکلای مدرسه نمیبینم
هر هر هر رو آب بخندی چشات زیادی بازه جزئیات نمیبینه وگرنه پیشی من خیلیم جذاااااب
پیشی!! شین هه متاسفانه تو از دست رفتی و امیدی برای بازگشتت ندارم -_-
رفتیم مدرسه حتما بهم نشون بده، پیش به سوی کراش شین هه
بلاخره بعد از کلی مسخره بازی رسیدیم مدرسه کوفتی وای که چقدر من از درس بدم میاد!!
میگم شین هه هیچوقت فکر نمیکردم رو یه دانش اموز کراش بزنی، فانتزی هات خیلی هات تر بود.
اخخخخخخ چرا میزنی وحشی؟
برای اینکه بفهمی تو فانتزی های من دخالت نکنی خرگوش زشت
حالا انگار فانتزی هاش چیه تهش برسه به یه بوسه هات با یک پسر دبستانی و این بار شین هه رم کرد با کیفش دنبالم افتاد.
تمام راهرو مدرسه از صدای خنده ها و فحش های منو شین هه پر شده بود همینطور داشتم میدوییدم که آخخخخخخخ ملاجم..
خوردم به یه دیوار نه ستون شایدم کمد هرچی بود کدوم احمقی کمد تو وسط راهرو میذاره؟!!
سرم بالاآورم فحش بدم به خواهر مادر کسی که این کمد گذاشته تو وسط سالن که با دو چشم یخی مواجه شدم تا به الان حاظرم قسم بخورم همچین چشمی تو عمرم ندیدم
همینطور که مست چشمای روبه روم بودم عقب کشیده شدم و شین هه معذرت خواهی کرد منو دنبال خودش کشوند درحالی که من هنوز غرق چشمای یخی بودم..
شین هه: ات صدام داری؟!
اتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت چرا جواب نمیدی؟
ات:آخخخخخخخخخخخخ، وحشی چته چرا میزنی؟ صورت قشنگم لمس شد.
شین هه: حقته خرگوش احمق سه ساعت دارم صدات میکنم اصلا تو این عالم نیستی!!! چرا مثل احمق ها به اون پسره خیره شده بودی؟!! اگه من نبودم تا کی میخواستی تو بغل پسره خیره بمونی؟
ات: کدوم پسره من فقط دو چشم یخی دیدم که خیلی عجیب خوشگل بود و میدونی که من از هرچی خوشم بیاد نمی تونم از اون چشم بردارم.
جدای از اون احساس می کردم سال های زیادی اون چشم ها به من خیره بودند و حس خوبی بهم داد.
شین هه: فکر کنم ملاجت خورده به اون پسره غول پیکر جا به جا شده. عیبی نداره رفیق یکم بگذره درست میشه.
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.