هزار سال پیش،
هزار سال پیش،
شبی که ابر اختران از دوردست
میگذشت از فراز بام من
صدام کرد
چه آشناست این صدا!
همان که از زمان گاهواره میشنیدمش
همان که از درون من صدام میکند.
هزار سال میان جنگل ستارهها
پی تو گشتهام
ستارهای نگفت کزاین سرای بیکسی، کسی صدات میکند؟
هنوز دیر نیست
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست.
-عزیز همزبان-
تو در کدام کهکشان نشستهای؟
« هوشنگ ابتهاج »
شبی که ابر اختران از دوردست
میگذشت از فراز بام من
صدام کرد
چه آشناست این صدا!
همان که از زمان گاهواره میشنیدمش
همان که از درون من صدام میکند.
هزار سال میان جنگل ستارهها
پی تو گشتهام
ستارهای نگفت کزاین سرای بیکسی، کسی صدات میکند؟
هنوز دیر نیست
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست.
-عزیز همزبان-
تو در کدام کهکشان نشستهای؟
« هوشنگ ابتهاج »
۱.۱k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.