صدای قهقهش هر لحظه تا انتهای کوچه میرسید

صدای قهقه‌ش هر لحظه تا انتهای کوچه می‌رسید
داشت از برنامه‌ گوشی امار مصرف لوازم ارایش زنان را می‌خواند و مسخره میکرد و هر دفعه با چیزی شوخی میکرد
ازـکنار پرده به چهره‌ش خوب نگاه کردم
کمی مرطوب کننده استفاده کرده بود سیبیل هایش از چربی برق میزد و هم چنین ژل مو داشت
دیگر تحمل نیاوردم
وارد پذیرایی شدم و با سردی گفتم

(میزان مصرف لوازم ارایشی زنان هر جامعه به سواد و شعور مردان ان جامعه بستگی دارد)

سکوت سنگینی حکمفرما شد انقدر که به سختی خودم را تا بیرون کشیدم....




برشی از کتاب در دست انتشار
#زن_سالهای_تعصب
#امیرعلی_قربانی
دیدگاه ها (۵۱)

ترانه های زیبا و دلنوازپیش صدایت کم می آورندبخوان امروز از آ...

تو ان شاه بیتاخر غزل بودیکه در دفتر شعری خواندم ودر خاطرم ما...

من دیده‌اممرگ تنها یک بار نیست#امیرعلی_قربانی

بارالهااین بار پیامبری بیاورکه ما را از دست خودمان نجات دهدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط