گیسوانت زیر باران عطر گندمزار فر را ب

گیسوانت زیر باران، عطر گندم‌زار... فڪرڜ را بڪڹ!

با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار... فڪرڜ را بڪڹ!
در تراس خانه رویارو شوے با عشق بعد از ساڸ‌ها

بوسه و گریه، شڪوه لحظه‌ٔ دیدار... فڪرڜ را بڪڹ!

سایه‌ها در هم گره، نور ملایم، استڪان مشترڪ

خنده خنده پر شود خالے شود هربار... فڪرڜ را بڪڹ!

ابر باشم تا ڪه ماه نقره‌ای را در تنم پنهان ڪنم

دوست دارد دورِ هر گنجۑ بچرخد مار... فڪرڜ را بڪڹ!

خانه‌ٔ خشتے، قدیمے، قل قل قلیان، گرامافون، قمر

تڪیه بر پشتے زده یار و صداۑ تار... فڪرڜ را بڪڹ!

از سماور دست‌هایتــــ چای و از ایوان لبانتــــ قند را...

بعد هم سیگار و هۑ سیگار و هۑ سیگار...
فڪرڜ را بڪڹ!

اضطراب زنگ، رفتم واڪنم در را، ڪه پرتم مےڪنند

سایه‌ها در تونلی باریڪ و سرد و تار... فڪرڜ را بڪڹ!

ناگهان دیوانه‌خانه... ــ وَ پرستاری ڪه شڪل تو نبود

قرص‌ها گفتند: دست از خاطرش بردار! فڪرڜ را ڹڪڹ!

#فڪرڜ #را #بڪڹ
دیدگاه ها (۱)

پس انداز قرض الحسنه شما در بانک، حمایت کامل از رباخواری و بی...

دل ڪندن خیلی دردناڪهسعی ڪردماما نشد ڪه نشد.هرڪاری ڪردم، بازه...

هرگز برای #خوشبختے امروز و #فردانڪن#نماز وقت #خداستــــــ ان...

#مهمــــ٘ـ #نیستــــؕــدنبالش را نگیـــرهــه...!خب معلومه چر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط