ارباب خشن من
ارباب خشن من
#Part23
(خب بچه ها تصمیم گرفتم دکترمون نامی باشه و اره همین )
¥ایشون در کما هست و خون زیادی از دست دادن
£ک..وک راست میگه
_با سر حرفشو تائید میکنه
£خب بیا بیا به بچه ها زنگ بزنیم خون بدم شاید یکی باهاش گروه خونیش یکی بود تو رو خدا یک کاری کنید (بچه سبزه که نیست خونه)
_زنگ بزن به اعضا
£ب..ب.اشه
£زنگ زدم به اعضا قرار شد بیان
کوک هیچی نمیگه چون حالش خیلی بده و همش به ته نگاه میکن
همه ی اعضا اومده بودن
و همه نگران نشسته بودن
شوگا دستاشو جلوی صورتش گرفته بود
هوپی توی بغل جیمین بود
جینم داشت با دکتر یا همون نامی حرف میزد تا
بفهمه ایا حال ته خوب میشه یا نه
و کوکی هم که پشت شیشه داشت بهش نگاه میکرد و اجازه نمیداد کسی بره داخل
که یک دفعه کوک بلند شد و عصبانی راه میرفت
هوپی:هی هی کجا میری
کوک:میرم با دستای خودم اون یونا رو بکشم
شوگا :وایستا منم بیام
که شوگا هم باهاش میره
جیمین :تو کجا باهاش میری
شوگا:به نظرت این با این حالش میتونه رانندگی کنه به جای یک نفر
باید برای دو نفر بشینیم
هوپی: باشه برین ولی براقب خودتون باشین
کوک: خب فعلا
که سریع سمت در میدوعه
شوگا:خب معمولا کجا میره
کوک :فقط برو خونش
شوگا :چرا ؟
کوک: گفتم فقط برو خونش (کمی داد)
شرط
۱۵ فالو
۵۰ کامنت
۳۰ لایک
#Part23
(خب بچه ها تصمیم گرفتم دکترمون نامی باشه و اره همین )
¥ایشون در کما هست و خون زیادی از دست دادن
£ک..وک راست میگه
_با سر حرفشو تائید میکنه
£خب بیا بیا به بچه ها زنگ بزنیم خون بدم شاید یکی باهاش گروه خونیش یکی بود تو رو خدا یک کاری کنید (بچه سبزه که نیست خونه)
_زنگ بزن به اعضا
£ب..ب.اشه
£زنگ زدم به اعضا قرار شد بیان
کوک هیچی نمیگه چون حالش خیلی بده و همش به ته نگاه میکن
همه ی اعضا اومده بودن
و همه نگران نشسته بودن
شوگا دستاشو جلوی صورتش گرفته بود
هوپی توی بغل جیمین بود
جینم داشت با دکتر یا همون نامی حرف میزد تا
بفهمه ایا حال ته خوب میشه یا نه
و کوکی هم که پشت شیشه داشت بهش نگاه میکرد و اجازه نمیداد کسی بره داخل
که یک دفعه کوک بلند شد و عصبانی راه میرفت
هوپی:هی هی کجا میری
کوک:میرم با دستای خودم اون یونا رو بکشم
شوگا :وایستا منم بیام
که شوگا هم باهاش میره
جیمین :تو کجا باهاش میری
شوگا:به نظرت این با این حالش میتونه رانندگی کنه به جای یک نفر
باید برای دو نفر بشینیم
هوپی: باشه برین ولی براقب خودتون باشین
کوک: خب فعلا
که سریع سمت در میدوعه
شوگا:خب معمولا کجا میره
کوک :فقط برو خونش
شوگا :چرا ؟
کوک: گفتم فقط برو خونش (کمی داد)
شرط
۱۵ فالو
۵۰ کامنت
۳۰ لایک
۳۳.۲k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.