من چشم به راه یک اتفاقم
من چشم به راه یک اتفاقم
نه شاکی ام......نه غر می زنم
فقط درسکوت خودم منتظرم
تعویض یاتبدیل نمی خواهم.......
دلم تغییر می خواهد
تغییری که درونم را دگرگون کند
روشن کند
امیدوارکند
چیزی که ابدی باشد وبرای یک بارهم که شده
بیشتر از یک لحظه دوام داشته باشد
با خودم می گویم شاید...
شاید هنوز وقتش نرسیده.....کسی چه می داند!
شایدهنوز راه رسیدن را پیدا نکرده
اما، حسی به من می گوید بلاخره پیدا می کند
و تا آن روز فقط ازمن یک چیز می خواهد
باشد ای اتفاق!
گرچه کمی پیرتر شده ام
با این که دیگرمثل آنوقت ها عجیب نیستم
اما خیالت راحت باشد
من هنوز صبورم
نه شاکی ام......نه غر می زنم
فقط درسکوت خودم منتظرم
تعویض یاتبدیل نمی خواهم.......
دلم تغییر می خواهد
تغییری که درونم را دگرگون کند
روشن کند
امیدوارکند
چیزی که ابدی باشد وبرای یک بارهم که شده
بیشتر از یک لحظه دوام داشته باشد
با خودم می گویم شاید...
شاید هنوز وقتش نرسیده.....کسی چه می داند!
شایدهنوز راه رسیدن را پیدا نکرده
اما، حسی به من می گوید بلاخره پیدا می کند
و تا آن روز فقط ازمن یک چیز می خواهد
باشد ای اتفاق!
گرچه کمی پیرتر شده ام
با این که دیگرمثل آنوقت ها عجیب نیستم
اما خیالت راحت باشد
من هنوز صبورم
۴۶۹
۰۶ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.