سلامم دوستان بلاخره تونستم بیام پارت بدم ببخشید طول کشد و
سلامم دوستان بلاخره تونستم بیام پارت بدم ببخشید طول کشد و خیلی وقته پارت ندادم مسئله درس هام هست و این چند روز وقت نکردم پارت بدم خب شروع می کنیم
پارت: 23. موضوع: لعنتتتت بر گربهههه
از زبون نویسنده: دوستان چویا کلللللل شب فقط با گربه هه ور می رفت با کاکایی *اسم گربهه کاکایی هستش* و اصلن نگذاشت دازای بیاد توی تخت چون می خواست با کاکایی*گربهه* بخوابه و شب کل شب باهاش ور می رفت و دازایم حسودیش همش می شود و رفت دازای تو مبل خوابید
دازای: لعنتتتتت بهت چیبییییییی اخه اون گربه چییی داره که من ندارمممممم زندگیم بی تو یعنی مرگگگگ خیر سرم دوست پسرت هستم ولی تو اون گربه رو به دوس پسرت ترجیح دادییییی o(╥﹏╥)o باهت قهلممممم*قهر کردن و پتو رو دورش کشیدن
چویا: اههههههههه چقدرررررر قشنگ خر خر میکنههههههه قربونششششش بشمممممممممممم o(╥﹏╥)o (. ❛ ᴗ ❛.) (✪‿✪) (◉‿◉) (。◕‿◕。) (T_T) U^ェ^U \(^_^)/ (。◕‿◕。) (✷‿✷) o(╥﹏╥)o (◔‿◔) U^ェ^U \(^_^)/ (づ ●─● )づ (つ≧▽≦)つ (つ≧▽≦)つ o(╥﹏╥) (´・̥̥̥̥ω・̥̥̥̥`) (´・̥̥̥̥ω・̥̥̥̥`) (*꒦ິ⌓꒦ີ) (๑•﹏•) (╥╯﹏╰╥) (◍•ᴗ•◍) ❤ (◍•ᴗ•◍) ❤ ლ(´ ❥ `ლ) ლ(´ ❥ `ლ) |( ̄3 ̄)| (~ ̄³ ̄)~ (◍•ᴗ•◍) ❤ ( ̄ε(# ̄) ლ(´ ❥ `ლ) ლ(´ ❥ `ლ) (◍•ᴗ•◍) ❤ (づ ̄ 3 ̄)づ (づ ̄ 3 ̄)づ *با گربههه هست ها*
گربه: میوو میوو
چویا: اهههههههههههههههههههههههههههخههخعهعهاععابتذلناانذابعااتهههههههه هههههههههههههههههخلتبتغلپذاملاتعتت*دیوانه شدن از اینکه چقدررررر کیوتههه کاکاییی همون گربهه* چقدر یک موجود می تونه کیوت باشه چقدررررر اخه
دازای: هوییییی اعصاب خوردع کن انقدر داد نزنننن*قهره مثلن*
چویا: چییییی اعصاب خورد کن الان یعنی قهری
دازای:*پشتشو به چویا می کنه* همین که شنیدی من باهات قهرم چون تو اون گربه رو بیشتر از من دوست داری
چویا: این جوری نگو ناراحت میشم..
دازای:.........
چویا: دازای
دازای:......*جواب نمی ده مثلن قهره الان 😂😂*
چویا: دازاییییییی
دازای: ..........
چویا: هیییی بیا بغلم
دازای:*پریدن تو بغل چویا*اههههه حالا بوسم کننننننم
چویا:*بوسیدنش*
دازای: هومممممم نمی دونستم وقتی باهات قهر می کنم رمانتیک می شوی ( ◜‿◝ )♡ از این به بعد باهات قهر میکنم ^_^
چویا: اگر این کارو کنی باهات حرف نمی زنم
دازای: قلط کرددمممممم o(╥﹏╥)o
چویا: اشکال نداره حالا برو بخواب رو مبل
دازای: چرا رو مبلللل
چویا: چون اکر اینجا بخوابی کاکاییی رو له می کنی
دازای: قوللللل می دهم نمی کنممممم
چویا: پس بخواب
دازای: باشهه
چویا: شب بخیر
دازای: شب بخیر
* فردا صبح*
چویا؛ امممممم اههه دازای و کاکایی چان خوابن اههههههههههههههههههه کاوایییییی جفتشون کیوتن o(╥﹏╥)o *بغل کردن جفتشون *
پایان مرسی لایک می کنی (✪‿✪) o(╥﹏╥)o
پارت: 23. موضوع: لعنتتتت بر گربهههه
از زبون نویسنده: دوستان چویا کلللللل شب فقط با گربه هه ور می رفت با کاکایی *اسم گربهه کاکایی هستش* و اصلن نگذاشت دازای بیاد توی تخت چون می خواست با کاکایی*گربهه* بخوابه و شب کل شب باهاش ور می رفت و دازایم حسودیش همش می شود و رفت دازای تو مبل خوابید
دازای: لعنتتتتت بهت چیبییییییی اخه اون گربه چییی داره که من ندارمممممم زندگیم بی تو یعنی مرگگگگ خیر سرم دوست پسرت هستم ولی تو اون گربه رو به دوس پسرت ترجیح دادییییی o(╥﹏╥)o باهت قهلممممم*قهر کردن و پتو رو دورش کشیدن
چویا: اههههههههه چقدرررررر قشنگ خر خر میکنههههههه قربونششششش بشمممممممممممم o(╥﹏╥)o (. ❛ ᴗ ❛.) (✪‿✪) (◉‿◉) (。◕‿◕。) (T_T) U^ェ^U \(^_^)/ (。◕‿◕。) (✷‿✷) o(╥﹏╥)o (◔‿◔) U^ェ^U \(^_^)/ (づ ●─● )づ (つ≧▽≦)つ (つ≧▽≦)つ o(╥﹏╥) (´・̥̥̥̥ω・̥̥̥̥`) (´・̥̥̥̥ω・̥̥̥̥`) (*꒦ິ⌓꒦ີ) (๑•﹏•) (╥╯﹏╰╥) (◍•ᴗ•◍) ❤ (◍•ᴗ•◍) ❤ ლ(´ ❥ `ლ) ლ(´ ❥ `ლ) |( ̄3 ̄)| (~ ̄³ ̄)~ (◍•ᴗ•◍) ❤ ( ̄ε(# ̄) ლ(´ ❥ `ლ) ლ(´ ❥ `ლ) (◍•ᴗ•◍) ❤ (づ ̄ 3 ̄)づ (づ ̄ 3 ̄)づ *با گربههه هست ها*
گربه: میوو میوو
چویا: اهههههههههههههههههههههههههههخههخعهعهاععابتذلناانذابعااتهههههههه هههههههههههههههههخلتبتغلپذاملاتعتت*دیوانه شدن از اینکه چقدررررر کیوتههه کاکاییی همون گربهه* چقدر یک موجود می تونه کیوت باشه چقدررررر اخه
دازای: هوییییی اعصاب خوردع کن انقدر داد نزنننن*قهره مثلن*
چویا: چییییی اعصاب خورد کن الان یعنی قهری
دازای:*پشتشو به چویا می کنه* همین که شنیدی من باهات قهرم چون تو اون گربه رو بیشتر از من دوست داری
چویا: این جوری نگو ناراحت میشم..
دازای:.........
چویا: دازای
دازای:......*جواب نمی ده مثلن قهره الان 😂😂*
چویا: دازاییییییی
دازای: ..........
چویا: هیییی بیا بغلم
دازای:*پریدن تو بغل چویا*اههههه حالا بوسم کننننننم
چویا:*بوسیدنش*
دازای: هومممممم نمی دونستم وقتی باهات قهر می کنم رمانتیک می شوی ( ◜‿◝ )♡ از این به بعد باهات قهر میکنم ^_^
چویا: اگر این کارو کنی باهات حرف نمی زنم
دازای: قلط کرددمممممم o(╥﹏╥)o
چویا: اشکال نداره حالا برو بخواب رو مبل
دازای: چرا رو مبلللل
چویا: چون اکر اینجا بخوابی کاکاییی رو له می کنی
دازای: قوللللل می دهم نمی کنممممم
چویا: پس بخواب
دازای: باشهه
چویا: شب بخیر
دازای: شب بخیر
* فردا صبح*
چویا؛ امممممم اههه دازای و کاکایی چان خوابن اههههههههههههههههههه کاوایییییی جفتشون کیوتن o(╥﹏╥)o *بغل کردن جفتشون *
پایان مرسی لایک می کنی (✪‿✪) o(╥﹏╥)o
۷.۳k
۰۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.