دزد عاشق
جیمین
ولی عقب کشیدم ی نگاهی به صورتش که شبیه ماه بود انداختم حس میکردم عاشقش شدم نه نه نه جیمین تو نباید عاشق بشی یادت رفته جنیا چه بلایی سرت اورد؟ نباید دوباره عاشقش بشی نباید
ا.ت
چرا اینجوری داره نگام میکنه مرتیکه روانی *این فقط ی فیکه و جنبه فان داره*
ا.ت: هوی چرا اینجوری نگام میکنی
جیمین: هوی به خودت دومن دوست دارم به تو چه
ا.ت: خب من دوست ندارممممم
جیمین: به درک اینقدر نگاهت میکنم تا غش کنی
ا.ت: زرت
جیمین: درد
جیمین
حالا که نمیتونم ازش انتقام بگیرم پس چکار کنم؟
میتونم برای خودم بکنمش و بعدش برده شخصیم میشه عموشم که براش مهم نیست پس نمیاد دنبالش
اروم اروم سمتش رفتمو در گوشش گفتم
جیمین: نظرت چیه برای من بشی؟*بم*
ا.ت: دهنتو ببند مرتیکه هیز برو اونور
(ا.ت با تلاش برای اینکه بدن عضله ای جیمینو بزنه کنار اما اون دقیقاً شبیه ی بچه گربه بود که میخواست با ی گرگ بجنگه)
جیمین: شاید اونجوری بخشیدمت ازادت کردم بری!
ا.ت: حاضرم همینجا زندانی بمونم ولی تو بتم دست نزنی
جیمین
با این حرفش عصبی شدم و گردنشو محکم گاز گرفتم
ا.ت: اهههههه چیکار میکنی*داد*
جیمین: تنبیه میشی
ا.ت: اما چرا!
جیمین: برای اینکه فک کردی نمیتونم همین الان بک.. نمت
ا.ت: چی میگی برو اونور ولم کن اهههههه
جیمین
دوباره گردنشو گاز گرفتم خیلی تعمش عالیه خودشم عالیه مطمئنم
ا.ت: اههه ولم کن*داد*
جیمین: فعلا باهات کار دارم
جیمین
دستو پاشو باز کردم براید بلندش کردم به سمت درب خروجی زیرزمین حرکت کردم و به سمت طبقه بالا رفتم تو اتاق خودم انداختمش رو تخت
ا.ت: چیکار میکنی بزار برم
جیمین روی ا.ت خیمه میزنه
جیمین: قبلش تو باید بهم ی چیزی بگی
ا.ت: چی میگی چی بگم بهت
جیمین: بگو که از این به بعد برده منی
ا.ت: عمرا
جیمین: پس خودتو برای سک.. س اماده کن
ا.ت: چچ.. چی با... باشه می... گم
ا.ت: از این به بعد برده توعم
جیمین: افرین دختر خوب
ا.ت:.......
ببخشید چند روز نبودم کیوتام گوشیم خراب شده بود اینم پارت جدید عشق کنید خوشگلای منننننن❤
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.