غصه ام ان بود

غصّه ام اين بود،
می توان دوستت داشت!
می توان دلبسته ی لب هايت شد!
من نه بوسه را مزّه مزّه کرده بودم،
و نه گرمای دستانت را حس کرده بودم!
به ماه بگو؛ آن دورها
شب ها بر موهايت بوسه بزند!
من سپرده ام ستاره ها تا صبح
باران را به خانه ام بياورند،
تا عطر گل سرخ هنوز هم تو را
در همسايگی چشم هايم عاشقم کند ...
دیدگاه ها (۱)

#لب هایش #شعر جدایی می سرود #چشم هایش اما #الهام عشق میکردچ...

‌دوست داشتن تــو فتــــواے دل است زِ همـــه ....

خـوشبختی براے مـن یعنی تـو این‌ڪہ ڪنارم دارمـت...لمسـت می‌ڪن...

خدا قوت به شما دلاوران کادر درمانی....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط