تلخ ترین لحظ عاشق

تلخ ترین لحظہ عاشقے
وقتے است ڪہ محبوب‌ات را
در آغوش می‌گیرے
امّا نمی‌یابی‌ اش،
تن‌ اش در حلقہ بازوان تو ماندہ
امّا خودش رفتہ است.
تنگتر می‌فشاریش
تا در آنچہ از او ماندہ عصاره‌اے
از حضورش بہ تن‌ات بتراود،
اما هرچہ بیشتر می‌فشاریش
ڪمتر می‌یابیش.
در پیش‌ات از پیش‌ات رفتہ است،
و خالے حضورش حفره‌اے
در حلقہ بازوان‌ات برجا نهاده
ڪہ پر نمی‌شود.
در ڪنار توست امّا با تو نیست،
ڪانون توجہ اش از تو چرخیدہ است.
انگار با ڪسے سخن مے گویی
ڪہ غرق روزنامہ خواندن
یا تماشاے یڪ فیلم است:
پاسخ ات را می‌دهد
امّا حواسش با تو نیست
این حواس پرتی
مهمترین نشانہ آن
غیبت در حضور است.
وجودش بہ تو پشت ڪردہ است،
و از پشت می‌بینے اش
ڪہ از تو دورتر و دورتر می‌شود.
پیش از آنڪہ بفهمے
رشتہ گسستہ است.
در آغوش توست
اما پیشتر ترڪ‌ات ڪردہ است؛
در آغوش توست؛
امّا دیگر تنهایے •••
‌‌‌☆꧁༒༒꧂☆
دیدگاه ها (۵)

🧚🏻‍♀️🦋سازت اگر عشق بنوازدهمہ خلقت خواهند رقصیدو زبانت اگر شی...

🦋🧚🏻‍♀️🧚🏻‍♀️مثݪ "ماه🌛 🌝🌜" باش، بـہ درخشیدنت ادامـہ بدهۅ بذار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط