با تیشه ی خیال تراشیده ام تو را
با تیشه ی خیال تراشیده ام تو را !
در هر بتی که ساخته ام، دیده ام تو را !
از آسمان به دامنم افتاده آفتاب...
یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را؟
هرگل به رنگ وبوی خودش می دمد به باغ...
من از تمام گل ها، بوییده ام تو را !
رویای آشنای شب و روز عمر من!
در خواب های کودکی ام، دیده ام تو را !
از هر نظر، تو عین پسند دل منی...
هم دیده، هم ندیده، پسندیده ام تو را !
زیباپرستیِ دل من بی دلیل نیست...
زیرا به این دلیل، پرستیده ام تو را
با آن که جز سکوت، جوابم نمی دهی...
در هر سؤال، از همه پرسیده ام تو را !
از شعر و استعاره و تشبیه برتری!
با هیچ کس به جز تو، نسنجیده ام تو را !
قیصر امینپور
در هر بتی که ساخته ام، دیده ام تو را !
از آسمان به دامنم افتاده آفتاب...
یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را؟
هرگل به رنگ وبوی خودش می دمد به باغ...
من از تمام گل ها، بوییده ام تو را !
رویای آشنای شب و روز عمر من!
در خواب های کودکی ام، دیده ام تو را !
از هر نظر، تو عین پسند دل منی...
هم دیده، هم ندیده، پسندیده ام تو را !
زیباپرستیِ دل من بی دلیل نیست...
زیرا به این دلیل، پرستیده ام تو را
با آن که جز سکوت، جوابم نمی دهی...
در هر سؤال، از همه پرسیده ام تو را !
از شعر و استعاره و تشبیه برتری!
با هیچ کس به جز تو، نسنجیده ام تو را !
قیصر امینپور
- ۱.۳k
- ۲۲ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط