عاشقانه های پاک

عاشقانه های پاک

تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه #سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
#سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
#سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما #سیب نداشت

#عاشقانه_های_پاک #عاشقانه #عشق #فکرنو
دیدگاه ها (۳)

عاشقانه های پاک‌ ✾✾✾✾✾ﻣـــﮯﮔﻔﺘــــــ ؛ﻓﺮﺷﺘــــﻬـ ﻫﺎ ﺣﺠـــــﺎ...

عاشقانه های پاکدوست می دارم من این نالیدن دلسوز راتا به هر ن...

عاشقانه های پاکمیدانی....تا نچشند,نمیفهمند....چادر یک تکه پا...

عاشقانه پاکالهیرسیدن به تو وضویی ساده میخواهدوقنوتی ساده تر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط