بزن دنیا بزن رسمت چنین است

بزن دنیا بزن رسمت چنین است.....
سزای دل به تو دادن همین است....

بزن که شاخ و برگم زرد زرد است....
خزان من، بهار من، تگرگ است....

بزن بر جسم من زیرا حقیر است....
بزن نامرد، این حکم زمین است...

بزن تا مست از این باده هستم....
بزن تا پیک آخر من نشستم....

بزن شاید که فردا شاد باشم
جدا از تو اسیر خاک باشم
دیدگاه ها (۱)

ترسم این است نیایی نفسم تنگ شودنقش رویایی تو هی کم و کم رنگ ...

.

یادش بخیر

.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط