هممون با یه ویروس متولد میشیم. یه کرم تو مغزمون ، که وظیف
هممون با یه ویروس متولد میشیم. یه کرم تو مغزمون ، که وظیفش اینه که احساساتمونو فاسد کنه؛ انقدی که مجبور شیم بیرون بیاریمشون و دور بندازیمشون .... هممون با یه مریضی به دنیا میایم به اسم خود ناپنداری ؛ با افتخار سرمونو میگیریم بالا و هرکاری میکنیم تا همه ی آدمای دورمون ازمون راضی شن.
ما مجرمیم ... متهم به قتل ... متهم به دزدی ... و فرار از صحنه ی جرم ؛ روح خودت و بکش تا به بقیه زندگی بدی.
یادمون دادن بدزدیم برق چشمامونو و یه لبخند دائمی بچسبونیم رو لبامون و همه ی خستگیامونو پشتش قایم کنیم... آرزوهامونو فروختیم و خرج رضایت بقیه از خودمون کردیم !
ما یه روز خود واقعیمونو کشتیم و فرار کردیم ... زندگی واسه این مجرمای فراری چی میتونه داشته باشه ...؟؟
ما مجرمیم ... متهم به قتل ... متهم به دزدی ... و فرار از صحنه ی جرم ؛ روح خودت و بکش تا به بقیه زندگی بدی.
یادمون دادن بدزدیم برق چشمامونو و یه لبخند دائمی بچسبونیم رو لبامون و همه ی خستگیامونو پشتش قایم کنیم... آرزوهامونو فروختیم و خرج رضایت بقیه از خودمون کردیم !
ما یه روز خود واقعیمونو کشتیم و فرار کردیم ... زندگی واسه این مجرمای فراری چی میتونه داشته باشه ...؟؟
۴.۴k
۰۱ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.