سلام راوی هستم
سلام راوی هستم
مادر بازی مرگــــ به جونگ کوک میگیم کوک
___________________________________________ویو ات
دوباره یه روز ع•نی دیگه.
رفتم بیرون که با احوما روبه رو شدم
ات: هوفف ترسیدم اجوما ترسوندیم
اجوما: ات دخترم امروز قمار و میابصه موتور سواری و محلوله هاتو باید بگیری و یه سر به بار بزنی
ات: اوک اروم باش نفس بگیر
،راستی با کی قمار دارم
اجوما: با جئون جونگ کوک
ات: و مسابقه موتور
اجوما: بازم جئون
ات: همشون بااونه
اجوما: اره
ات: اوک من دیگه میرم
راستی
به لی سونگ کیم جیهون
مین لونا و پارک یونا
چانگ هه سو و هوسو بگو بیان
) دوقلو هستن هه سو و هو سو)
بیان مسابقه
چند نفریم
اجوما 7-نفر
ات: او پس مساوی ایم
اجوما: اره ولی ممکنه جیا هم بیاد
ات: هوفف حوصله این یکیو ندارم
پس به نینا هم میگم بیاد
ویوات♡
به بار مورد نظر رفتم
نشستم روی صندلی و پامو گذاشتم روی میز ویپ مشکی مات ام رو در اوردم و کام گرفتم
یه پسر جوون اومد
که روی دست راستش تتو داشت
حقیقتش تتو های باحالی داشت
پامو برداشتم
ات: های جئون چند دست سر چی
کوک: امم سلام لی ات ۵دست و باندت و تو
ات: قلبت ـ
کوک:(خنده) شوخی بامزه ای بود
ات: شوخی نبود(سرد)
کوک: اوک من شرط رو عوض میکنم (سرد)
ات: چی میذاری
کوک: ۵میلیارد دلار (سرد)
ات: همون که گفتی(سرد)
کوک: اوک
دوره اول بزنده ات
دوره دوم برنده ات
دوره سوم برنده کوک
دوره چهارم. برنده کوک
و دوره پنجم برنده ــــــــ. ات
کوک: مبلغ رو بهش بدین
ات: تنکس راستس شب میبنمت (سرد)
کوک: اوک لیدی
ات: بهم نگو لیدی
کوک به معنای تسلیم دستشو اورد بالا sorybeyb
ات: مستر جئون لطفا به من بیب و لیدی نگو و اگرنه برات بد میشه
☆به معنای واقعی دستم شکست♡
شرط 2٠ لایک
10کامنت
مادر بازی مرگــــ به جونگ کوک میگیم کوک
___________________________________________ویو ات
دوباره یه روز ع•نی دیگه.
رفتم بیرون که با احوما روبه رو شدم
ات: هوفف ترسیدم اجوما ترسوندیم
اجوما: ات دخترم امروز قمار و میابصه موتور سواری و محلوله هاتو باید بگیری و یه سر به بار بزنی
ات: اوک اروم باش نفس بگیر
،راستی با کی قمار دارم
اجوما: با جئون جونگ کوک
ات: و مسابقه موتور
اجوما: بازم جئون
ات: همشون بااونه
اجوما: اره
ات: اوک من دیگه میرم
راستی
به لی سونگ کیم جیهون
مین لونا و پارک یونا
چانگ هه سو و هوسو بگو بیان
) دوقلو هستن هه سو و هو سو)
بیان مسابقه
چند نفریم
اجوما 7-نفر
ات: او پس مساوی ایم
اجوما: اره ولی ممکنه جیا هم بیاد
ات: هوفف حوصله این یکیو ندارم
پس به نینا هم میگم بیاد
ویوات♡
به بار مورد نظر رفتم
نشستم روی صندلی و پامو گذاشتم روی میز ویپ مشکی مات ام رو در اوردم و کام گرفتم
یه پسر جوون اومد
که روی دست راستش تتو داشت
حقیقتش تتو های باحالی داشت
پامو برداشتم
ات: های جئون چند دست سر چی
کوک: امم سلام لی ات ۵دست و باندت و تو
ات: قلبت ـ
کوک:(خنده) شوخی بامزه ای بود
ات: شوخی نبود(سرد)
کوک: اوک من شرط رو عوض میکنم (سرد)
ات: چی میذاری
کوک: ۵میلیارد دلار (سرد)
ات: همون که گفتی(سرد)
کوک: اوک
دوره اول بزنده ات
دوره دوم برنده ات
دوره سوم برنده کوک
دوره چهارم. برنده کوک
و دوره پنجم برنده ــــــــ. ات
کوک: مبلغ رو بهش بدین
ات: تنکس راستس شب میبنمت (سرد)
کوک: اوک لیدی
ات: بهم نگو لیدی
کوک به معنای تسلیم دستشو اورد بالا sorybeyb
ات: مستر جئون لطفا به من بیب و لیدی نگو و اگرنه برات بد میشه
☆به معنای واقعی دستم شکست♡
شرط 2٠ لایک
10کامنت
۹.۰k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.