ای که غارت زده کردی دل پر غوغا را
ای که غارت زده کردی دل پر غوغا را
موم کردی به کف خویش دل شیدا را
همه با نالۀ من سوی تو پرواز کنند
سگ کوی تو به معراج برد دل ها را
اشک بر آتش دل، شعلۀ صد چندان است
عاقبت آتش عشق تو بسوزد ما را
نوکرانت همه بیچارۀ هجران تواند
زآنکه بیچاره کند داغ غمت زهرا را
جگری هست مرا سوخته از بی کسیات
تو مرا سوختی و من همۀ دنیا را
ارثم از خواهر تو نالۀ مستانۀ اوست
زینبت داده به من این هنر زیبا را
در دم تیغ غمت آب حیات است حیات
کشتۀ تیغ غمت زنده کند عیسی را
با من ای نور خدا بهتر ازین راه بیا
ای که انداخت خدا در ره تو موسی را
نه من از پیچش گیسوی تو مست آمدهام
خم گیسوی تو بیچاره کند مولا را
بسکه فریاد زدم نام تو را آب شدم
که مگر آب رسانم جگر سقا را
#محمدسهرابی
#فکر_نو
موم کردی به کف خویش دل شیدا را
همه با نالۀ من سوی تو پرواز کنند
سگ کوی تو به معراج برد دل ها را
اشک بر آتش دل، شعلۀ صد چندان است
عاقبت آتش عشق تو بسوزد ما را
نوکرانت همه بیچارۀ هجران تواند
زآنکه بیچاره کند داغ غمت زهرا را
جگری هست مرا سوخته از بی کسیات
تو مرا سوختی و من همۀ دنیا را
ارثم از خواهر تو نالۀ مستانۀ اوست
زینبت داده به من این هنر زیبا را
در دم تیغ غمت آب حیات است حیات
کشتۀ تیغ غمت زنده کند عیسی را
با من ای نور خدا بهتر ازین راه بیا
ای که انداخت خدا در ره تو موسی را
نه من از پیچش گیسوی تو مست آمدهام
خم گیسوی تو بیچاره کند مولا را
بسکه فریاد زدم نام تو را آب شدم
که مگر آب رسانم جگر سقا را
#محمدسهرابی
#فکر_نو
۲۶۲
۱۴ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.