سه شعر کوتاه از لیلا طیبی
▪سه شعر کوتاه از #لیلا_طیبی (رها)
(۱)
حالا،،،
نسیم گیج ناگزیر؛
به دور کاکتوس میپیچد.
وقتی میبیند
بعد از هجرتِ شاپرکها
شمعدانیهای سُرنجی
دیگر نفس نمیکشند!.
(۲)
دخیل بستهام،،،
به ضریح چشمها وُ،
بند بند انگشنتانت...
بهپذیرم!،
که تا قیامت؛
به تو مؤمن خواهم بود!
(۳)
قوئی زیبا اما،
تنها،
در مردابی وسیع-
آمدن جفتش را
انتظار میکشد...
***
آه،،،
نفیر تیری،
بر سینهی نرینه قو،
تابستان وُ،
فضای بختش را،
تاریک کرد!.
#لیلا_طیبی (رها)
(۱)
حالا،،،
نسیم گیج ناگزیر؛
به دور کاکتوس میپیچد.
وقتی میبیند
بعد از هجرتِ شاپرکها
شمعدانیهای سُرنجی
دیگر نفس نمیکشند!.
(۲)
دخیل بستهام،،،
به ضریح چشمها وُ،
بند بند انگشنتانت...
بهپذیرم!،
که تا قیامت؛
به تو مؤمن خواهم بود!
(۳)
قوئی زیبا اما،
تنها،
در مردابی وسیع-
آمدن جفتش را
انتظار میکشد...
***
آه،،،
نفیر تیری،
بر سینهی نرینه قو،
تابستان وُ،
فضای بختش را،
تاریک کرد!.
#لیلا_طیبی (رها)
۷۴۹
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.