چند پارتی بونتن ✨
چند پارتی بونتن ✨
وی مایکی
رفتیم به آمریکا چون خانواده ی ا.ت اومده بودن اینجا بدون هیچ حرفی ولی یکی از شرکتامون که اینجا بود ورشکست شده اول میریم شرکت و بعد میریم سراغ پدر و مادر ا.ت چی اون دختر چقدر شبیه ا.ت
مایکی : خب باید کجا بریم
کوکو : به خیابان (......)
گوشی مایکی زنگ میخوره و رانه
مایکی : چی شده ها
ران : مایکییییییی ا.ت فرار کرده
مایکی : جانم
مایکی در ذهن : من یک دخترو دیدم میگم که چقدر شبیه به ا.ت بود یعنی چی
مایکی : چرا خواست بهش نبود
ران : من متاسفم
کاکوچو: چی شده مایکی
مایکی : ا.ت فرار کرده
ریندو : چییییییییییییییییی
مایکی : اون اینجاست من دیدمش اولش نفهمیدم که اونم ولی وقتی ران گفت که فرار کرده مطمئن شدم
سانزو : ضایست که میره پیش
مایکی : خانواده اش
پرش زمانی از زبان ا.ت
خداحافظی
وی مایکی
رفتیم به آمریکا چون خانواده ی ا.ت اومده بودن اینجا بدون هیچ حرفی ولی یکی از شرکتامون که اینجا بود ورشکست شده اول میریم شرکت و بعد میریم سراغ پدر و مادر ا.ت چی اون دختر چقدر شبیه ا.ت
مایکی : خب باید کجا بریم
کوکو : به خیابان (......)
گوشی مایکی زنگ میخوره و رانه
مایکی : چی شده ها
ران : مایکییییییی ا.ت فرار کرده
مایکی : جانم
مایکی در ذهن : من یک دخترو دیدم میگم که چقدر شبیه به ا.ت بود یعنی چی
مایکی : چرا خواست بهش نبود
ران : من متاسفم
کاکوچو: چی شده مایکی
مایکی : ا.ت فرار کرده
ریندو : چییییییییییییییییی
مایکی : اون اینجاست من دیدمش اولش نفهمیدم که اونم ولی وقتی ران گفت که فرار کرده مطمئن شدم
سانزو : ضایست که میره پیش
مایکی : خانواده اش
پرش زمانی از زبان ا.ت
خداحافظی
۱۱.۵k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.