تا وقتی که قلبتان می زند

تا وقتی که قلبتان می زند،
پای آدمهایتان بایستید.
دل به حال هم بدهید و عاشقی کنید
با هم.
چای را دور هم باشید.
لبخند های هم را سنجاق کنید
به قلبتان مبادا فراموش شوند.

دلخوری ها را بگذارید
اشک شوق دیدار بشود،
سر بگذارید روی سینه‌ی عزیزتان
و صدای تپش‌های زندگی را بشنوید.

روزی میرسد که دلتان برای همینها
تنگ می‌شود.
باید نگاهتان را بدوزید
به حس و حال هم.
دیدگاه ها (۰)

زِ عشقت بندبندِ این دلِ دیوانه می‌لرزدخرابم می‌کنی اما خرابی...

چادرت را سر کنییک کوچه عاشق می شودزن نگو!دختر نگو!دلبر گلابِ...

من تو را دوست دارم حرفِ ساده ای است !هم گفتنش آسان است هم شن...

حوالی ‹چَشمـانَت› هَمه چیز آرام است...‹تُـو› تَمام مُسکن ها ...

به یاد سلمان هراتی، قیصرامین پور و طاهره صفارزاده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط