مراببوس

مرا.ببوس
بگذار.لبهایمان
به سخن بنشینند
آنقدر آرام
آنقدر پنهانی
که حتی چشمهایم
به تماشا بر نخیزند
دیدگاه ها (۱۳)

آغوش.گرم تو نباشد این.زمستان...به بهار نخواهم.رسید ....

ٍآدمـــا.زود فـــرامـوش میـشـــنتقـصیـــر.از آدمــ هــــا نـ...

عجبـ.حال وهـوایـے دارداین.صبحچه بـاغ دلگشایـے دارداین صبحنسی...

نگو.شب بخیرفقط.نگاهم کنکنار‍ِ.تو تمام شبها آرام است

مرا طوری بقل کن گویی عمریست از تو دور بودمو ارام مرا ببوس که...

مرا ببوس بگذار پاییز سردرگم شود که عشق از او آغاز شدیا از بو...

نه اشکی، نه وصیتی، نه حتی خداحافظی. فقط نگاه همه‌ چیز را گفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط