💠 آقا پسری که میری باشگاه💪
💠 آقا پسری که میری باشگاه💪
بعد میای لبـــ👕 ـــاس جذب می پوشے!!
حجاب برای شما هم هست ✔
ورزش هم باید برای خـــــدا باشد🏅
حتما این خاطره رو از شهید ابراهیم هادی
بخونید⬇ ️
🔰 حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم
که ابراهیم وارد سالن شد 🚶
و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم ، تیپ وهیکلت خیلی جالب شده!😍
وقتی داشتی تو راه می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن،😉 شلوار وپیراهن شیک که پوشیده بودی👕 👖 و از ساک ورزشی🎒 هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشـــ💪 ــکاری.😅
ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جاخورد.😨 انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت....🤔
👈 ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد🚫 و لباس هایش رو داخل کیسه پلاستیکی می ریخت❗ ️
هر چند خیلی از بچه ها می گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! 😒
ما باشگاه می آئیم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... ، تو با این هیکل روی فرم این چه لباس هایی است که می پوشی؟ 😳 😳
ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی داد و به دوستانش توصیـــ🔔 ــه می کرد:اگر ورزش رو برای خـــــدا انجام بدین عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشین ضرر خواهید کرد.😊
☝ ️البته ابراهیم در جاهای مناسبی از توانمندی بدنی اش استفاده می کرد .مثلاً ابراهیم را دیده بودند در یک روز بارانی🌧 که آب در قسمتی از خیابان جمع شده بود و پیرمردها نمی توانستند از آن معبر رد شوند ، ابراهیم آنها را به کول می گرفت و از اون مسیر رد می کرد.👌 👌
🍃 🌸 🍃 🌸 🍂 🌸 🍂 🌸 🍂 🌸 🍃 🌸 🍃
❤ ️کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است❤ ️
بعد میای لبـــ👕 ـــاس جذب می پوشے!!
حجاب برای شما هم هست ✔
ورزش هم باید برای خـــــدا باشد🏅
حتما این خاطره رو از شهید ابراهیم هادی
بخونید⬇ ️
🔰 حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم
که ابراهیم وارد سالن شد 🚶
و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم ، تیپ وهیکلت خیلی جالب شده!😍
وقتی داشتی تو راه می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن،😉 شلوار وپیراهن شیک که پوشیده بودی👕 👖 و از ساک ورزشی🎒 هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشـــ💪 ــکاری.😅
ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جاخورد.😨 انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت....🤔
👈 ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد🚫 و لباس هایش رو داخل کیسه پلاستیکی می ریخت❗ ️
هر چند خیلی از بچه ها می گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! 😒
ما باشگاه می آئیم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... ، تو با این هیکل روی فرم این چه لباس هایی است که می پوشی؟ 😳 😳
ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی داد و به دوستانش توصیـــ🔔 ــه می کرد:اگر ورزش رو برای خـــــدا انجام بدین عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشین ضرر خواهید کرد.😊
☝ ️البته ابراهیم در جاهای مناسبی از توانمندی بدنی اش استفاده می کرد .مثلاً ابراهیم را دیده بودند در یک روز بارانی🌧 که آب در قسمتی از خیابان جمع شده بود و پیرمردها نمی توانستند از آن معبر رد شوند ، ابراهیم آنها را به کول می گرفت و از اون مسیر رد می کرد.👌 👌
🍃 🌸 🍃 🌸 🍂 🌸 🍂 🌸 🍂 🌸 🍃 🌸 🍃
❤ ️کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است❤ ️
۱.۵k
۳۰ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.