به خدا گفتم

به خدا گفتم!
چرا مرا از خاک آفریدی؟
چرا از آتش نیستم !
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند،
او را بسوزانم !
خدا گفت: تو را از خاک آفریدم
تا بسازی
نه بسوزانی !
تو را از خاک، از عنصری برتر ساختم
تا با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی
از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند
بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی
باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی
تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو برخیزی سر برآوری
در قلبت دانهٔ عشق بکاری
و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش زندگی را دگرگون سازی
پس به خاک بودنت ببال ...
دیدگاه ها (۳)

بـخــــــنـد...دنیا که به پایان برسددنیایی دیگر خواهند ساخت....

پاییــزاستاد دلتنگیستاز خاطــراتِ اویی ڪه رفتهبرای اویی ڪه م...

تنهایی آدم ها؛بزرگ است خیلی بزرگشایدم به وسعت یک دریاستاما ب...

تنها چیزی که میتونه کمک کنهجایِ خالیِ آدمارو حس نکنییادآوریِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط