سلام این آخرین پارتیه که میزارم
سلام این آخرین پارتیه که میزارم
بعدیا بعد امتحانا دیگه خدافظ بچه ها دلم براتون تنگ میشه
۞ستارگان عاشق۞
پارت۳۰
✽هیومین✽
اشکامو پاک کردم،ولی هی میریخت پایین._سهوووون.یاد حرف کریس افتادم میترسم موقعی بیاد که دیگه دیر شده باشه.از پشت سرم صدا میومد.هوا خیلی تاریک بود ،نورو انداختم.دونفر اومدن،شی وون یه چاقو گذاشته بود رو گردن سهون اومد جلوم._شـ..ی وون.با لحن مسخره ای گفت:سلام نامزد گرامی._تو داری چه غلطی میکنی؟$اممم فک کردی آدم خوبیم؟امم خوب تاحالا نقش منفی بازی نکردم میخوام امتحانش کنم.دوس داشتم همچین سکانسیو بازی کنم._زندگی یه نفر فیلمه؟&هیو..$هییییس پسرک عاشق.هنوز نوبت تو نشده._تو خیلی پستی$آدم حسودیم راستش دختر از تو بهترگیرم نمیاد.نمیزارم مال یکی دیگه بشی._چاقوتو بزار کنار&ییم شی وون قسم میخورم نمیزارم به هیومین دست بزنی.یه مشت زد تو دهن سهون_کثااااافط$سهون دوس نداری فردا هیومینو با یه بچه ببینی نه؟&عوضیی چاقو رو بیشتر فشار داد._نهههه$هیومین دوس داری عشقتو نجات بدی؟_خ.خواهش میکنم بس کن$زیر تعهدت با پدرت میزنی؟تو قراره مادر بچه هام بشی چطور میتونم اینطوری تحملت کنم؟(سهون معلوم بود با این حرف آتیش گرفته،خون از گوشه لبش میچکید.
_چیکار کنم ولش کنی؟$قول بده که باهاش برای همیشه تموم کنی هه هرچند که به پدرت این قولو دادی._من همچین قولی به پدرم ندادم.$خوب به من بده.&هیومین ..اون نمیتونه آدم بکشه اون یه آدم معروفه.اون هیچوقت نمیتونه فعالیت کنه$من دیگه برام مهم نیس با هیومین فرار میکنم با هم یه زندگی ساده رو شروع میکنیم.کسی هم نمیفهمه چه بلایی سرت اومده._باشه.من باهاش بهم میزنم.$ثابت کن_چی$یه کاری کن باورم شه که قبول کردی.سهون با ناباوری نگام میکرد.رفتم سمتشون.رو بروی دوتاشون واستادم._اول ولش کن .چاقوشو انداخت و سهونو هل داد اونور.صورتمو بردم نزدیک صورتش،حالم داشت بهم میخورد، چشاشو بست.خودمو کشیدم عقب و محکم با مشت زدم تو دماغش.افتاد زمین.سریع رفتم سمت سهون.لبامو گذاشتم رو لباش.طعم خونو چشیدم.برام هیچی مهم نبود.دستمو دور گردنش حلقه کردم.میدونستم الانه که شی وون بترکه///
✵سوهو✵
ته یون خیلی ناراحت بود هرجارو میگشتیم اثری نبود.خودمم کلافه شده بودم.ته یون یهو نزدیک بود بیوفته ،سریع گرفتمش_تو خوبی؟با صدای قشنگش جواب داد:آره ممنونم._مطمئنم پیدا میشن.&پیدا که میشن امیدوارم سالم پیداشن،راستش اون دوتا خواهرای منن.تصورش برام سخته اتفاقی بیوفته._برادرای شیطونم منم اونجان،امیدوارم اونا باهم باشن.&من خسته شدم میشه یکم بشینم؟امروز گردنم خیلی درد میکنه_آه باشه فقط چند دیقه.سریع نشست رو زمین.خودمم کنارش نشستم._چه شب قشنگیه&اوهوم_دلم میخواد یه آهنگ گوش کنم یه آهمگ آرامش بخش_میخوای برات آهنگ بخونم؟بعد سرشو گذاشت روشونم.با صدای نازش شروع کرد به خوندن
Amuri malhaedo neon deulliji anha
Dasi geuege on momeul deonjyeo wae neon wiheomhan kkumeul kkulkka
Ije geuman jichin neoui mameul swige hae
Neol baraboneun nae mamdo jjijeojil geot gateunde
Neon ssodajineun dalbiche syawo
Geu hwangholhan pyojeongeun bon jeogi eobseo
Geurimcheoreom meomchun nega boyeo
Geu siseon kkeuten
Daheul suga eomneun angil sudo eomneun got
Sumyeon wie bichin geon geu sarami aniya
Irwojil su eomneun seulpeun neoui story
Gakkawojilsurok deo apajil teni
Geu sarangmaneun
Stop stop stop stop yeah
Geu sarangmaneun
Stop stop stop stop yeah
Ireoke naega neol aetage bulleo
Dagagaji ma babe geu nalgaega jeojeuni
قلبم داشت از حدقه م میومد بیرون.تند تند خودشو میکوبید اینور اونور._این آهنگ ما نبود؟&من عاشق این آهنگم_فک میکردم از ما خوشت نمیاد.&دوست داشتم اینطوری تصور کنین._خوب منم صداتو دوس دارم.ناخودآگاه این جمله رو گفتم._یعنی صدات خوبه مثل صدای بکهیون و لوهان.اومدم گندکاریمو جمع کنم خرابتر شد.&خوب خیلیا صدامو دوس دارن این طبیعیه.حدس میزدم همچین حرفی رو بزنه._خوب پاشو باید بریم._بوی دود میاد.&هوم؟_از اونور.پشت اون درختا&آه اونور خیلی.._میترسی؟&نه بریم.
✭ته یون✭
دنبال سوهو رفتیم پشت درختا خودمم احساس میکردم که بوی دود میاد.پیداشون کردیم.یه آتیش روشن بود.بکهیونو دیدم،یونا سرشو گذاشت بود رو شونه ش.بکی هم سرشو گذاشته بود رو سر اون.چانیولم سویونگو بغل کرده بود.چشماشون بسته بود.
حرصم دراومده بود سوهو خندید و رفت سمتشون.چراغو دراوردم و دکمه سبزو فشار دادم.نورشو انداختم تو آسمون.یونا سریع خودشو جمع و جور کرد اما سویونگ نایی نداشت چانیولم ولش نکرد.بکهیون بهم زل زد.ولی سوهو هی باهاش حرف میزد اونم مجبور بود بهش نگاه کنه.لبخند زدمو رفتم سمت یونا.محکم بغلش کردم.خانم چویی عین برق اومد.معلوم
بعدیا بعد امتحانا دیگه خدافظ بچه ها دلم براتون تنگ میشه
۞ستارگان عاشق۞
پارت۳۰
✽هیومین✽
اشکامو پاک کردم،ولی هی میریخت پایین._سهوووون.یاد حرف کریس افتادم میترسم موقعی بیاد که دیگه دیر شده باشه.از پشت سرم صدا میومد.هوا خیلی تاریک بود ،نورو انداختم.دونفر اومدن،شی وون یه چاقو گذاشته بود رو گردن سهون اومد جلوم._شـ..ی وون.با لحن مسخره ای گفت:سلام نامزد گرامی._تو داری چه غلطی میکنی؟$اممم فک کردی آدم خوبیم؟امم خوب تاحالا نقش منفی بازی نکردم میخوام امتحانش کنم.دوس داشتم همچین سکانسیو بازی کنم._زندگی یه نفر فیلمه؟&هیو..$هییییس پسرک عاشق.هنوز نوبت تو نشده._تو خیلی پستی$آدم حسودیم راستش دختر از تو بهترگیرم نمیاد.نمیزارم مال یکی دیگه بشی._چاقوتو بزار کنار&ییم شی وون قسم میخورم نمیزارم به هیومین دست بزنی.یه مشت زد تو دهن سهون_کثااااافط$سهون دوس نداری فردا هیومینو با یه بچه ببینی نه؟&عوضیی چاقو رو بیشتر فشار داد._نهههه$هیومین دوس داری عشقتو نجات بدی؟_خ.خواهش میکنم بس کن$زیر تعهدت با پدرت میزنی؟تو قراره مادر بچه هام بشی چطور میتونم اینطوری تحملت کنم؟(سهون معلوم بود با این حرف آتیش گرفته،خون از گوشه لبش میچکید.
_چیکار کنم ولش کنی؟$قول بده که باهاش برای همیشه تموم کنی هه هرچند که به پدرت این قولو دادی._من همچین قولی به پدرم ندادم.$خوب به من بده.&هیومین ..اون نمیتونه آدم بکشه اون یه آدم معروفه.اون هیچوقت نمیتونه فعالیت کنه$من دیگه برام مهم نیس با هیومین فرار میکنم با هم یه زندگی ساده رو شروع میکنیم.کسی هم نمیفهمه چه بلایی سرت اومده._باشه.من باهاش بهم میزنم.$ثابت کن_چی$یه کاری کن باورم شه که قبول کردی.سهون با ناباوری نگام میکرد.رفتم سمتشون.رو بروی دوتاشون واستادم._اول ولش کن .چاقوشو انداخت و سهونو هل داد اونور.صورتمو بردم نزدیک صورتش،حالم داشت بهم میخورد، چشاشو بست.خودمو کشیدم عقب و محکم با مشت زدم تو دماغش.افتاد زمین.سریع رفتم سمت سهون.لبامو گذاشتم رو لباش.طعم خونو چشیدم.برام هیچی مهم نبود.دستمو دور گردنش حلقه کردم.میدونستم الانه که شی وون بترکه///
✵سوهو✵
ته یون خیلی ناراحت بود هرجارو میگشتیم اثری نبود.خودمم کلافه شده بودم.ته یون یهو نزدیک بود بیوفته ،سریع گرفتمش_تو خوبی؟با صدای قشنگش جواب داد:آره ممنونم._مطمئنم پیدا میشن.&پیدا که میشن امیدوارم سالم پیداشن،راستش اون دوتا خواهرای منن.تصورش برام سخته اتفاقی بیوفته._برادرای شیطونم منم اونجان،امیدوارم اونا باهم باشن.&من خسته شدم میشه یکم بشینم؟امروز گردنم خیلی درد میکنه_آه باشه فقط چند دیقه.سریع نشست رو زمین.خودمم کنارش نشستم._چه شب قشنگیه&اوهوم_دلم میخواد یه آهنگ گوش کنم یه آهمگ آرامش بخش_میخوای برات آهنگ بخونم؟بعد سرشو گذاشت روشونم.با صدای نازش شروع کرد به خوندن
Amuri malhaedo neon deulliji anha
Dasi geuege on momeul deonjyeo wae neon wiheomhan kkumeul kkulkka
Ije geuman jichin neoui mameul swige hae
Neol baraboneun nae mamdo jjijeojil geot gateunde
Neon ssodajineun dalbiche syawo
Geu hwangholhan pyojeongeun bon jeogi eobseo
Geurimcheoreom meomchun nega boyeo
Geu siseon kkeuten
Daheul suga eomneun angil sudo eomneun got
Sumyeon wie bichin geon geu sarami aniya
Irwojil su eomneun seulpeun neoui story
Gakkawojilsurok deo apajil teni
Geu sarangmaneun
Stop stop stop stop yeah
Geu sarangmaneun
Stop stop stop stop yeah
Ireoke naega neol aetage bulleo
Dagagaji ma babe geu nalgaega jeojeuni
قلبم داشت از حدقه م میومد بیرون.تند تند خودشو میکوبید اینور اونور._این آهنگ ما نبود؟&من عاشق این آهنگم_فک میکردم از ما خوشت نمیاد.&دوست داشتم اینطوری تصور کنین._خوب منم صداتو دوس دارم.ناخودآگاه این جمله رو گفتم._یعنی صدات خوبه مثل صدای بکهیون و لوهان.اومدم گندکاریمو جمع کنم خرابتر شد.&خوب خیلیا صدامو دوس دارن این طبیعیه.حدس میزدم همچین حرفی رو بزنه._خوب پاشو باید بریم._بوی دود میاد.&هوم؟_از اونور.پشت اون درختا&آه اونور خیلی.._میترسی؟&نه بریم.
✭ته یون✭
دنبال سوهو رفتیم پشت درختا خودمم احساس میکردم که بوی دود میاد.پیداشون کردیم.یه آتیش روشن بود.بکهیونو دیدم،یونا سرشو گذاشت بود رو شونه ش.بکی هم سرشو گذاشته بود رو سر اون.چانیولم سویونگو بغل کرده بود.چشماشون بسته بود.
حرصم دراومده بود سوهو خندید و رفت سمتشون.چراغو دراوردم و دکمه سبزو فشار دادم.نورشو انداختم تو آسمون.یونا سریع خودشو جمع و جور کرد اما سویونگ نایی نداشت چانیولم ولش نکرد.بکهیون بهم زل زد.ولی سوهو هی باهاش حرف میزد اونم مجبور بود بهش نگاه کنه.لبخند زدمو رفتم سمت یونا.محکم بغلش کردم.خانم چویی عین برق اومد.معلوم
۸.۸k
۰۳ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.