یه نکته ی جالب هست که همیشه و در هر زمان وجود داره شاید ...
یه نکته ی جالب هست که همیشه و در هر زمان وجود داره شاید به زبان نیاد ولی همه واقفن بهش اونم اینکه حتی حتی حتی اگه یه آدم فراموشکار ، پرمشغله و درگیر هم باشی بازم یه چیزهایی تو زندگیت هستن که هیچ وقت یادت نمیره ؛ مثل طرز غذا خوردن یا راه رفتن و خیلی چیزای دیگه!
تو زندگی ، لحظاتی هستن که هیچوقت فراموش نمیکنی ، این لحظات برای افراد مختلف متفاوته و میتونه تلخ و شیرین باشه مثلِ قبول شدن تو دانشگاهی که میخوای یا قبول نشدن ، مثل ازدواج،گرفتن گواهینامه،برا پسرا گرفتن کارت پایان خدمت و برا دخترا گرفتن مدرک تحصیلی و خیلی چیزای تلخ و شیرین دیگه که فراموش نمیشن
مثل.... مثل به دست آوردن یه دوستِ خوب و یا برعکسش از دست دادنِ یه دوستِ خوب
کسینمیتونه منکر این بشه که همه ی انسانها چیزهایی رو برای همیشه تو ذهنشون میبینن حتی بدون اینکه بخوان!
میتونم به عشقهای یه طرفه اشاره کنم که این روزها تعدادش همش بیشتر میشه ؛ راستی چقد سخته عاشق کسی باشی و نتونی اون حسِ واقعیت رو بهش بفهمونی ؛ اغلب عشاق تشنه هستن ، تشنه ی یک حرف ، یک کلمه، که توانایی بیانش رو ندارن
البته که زمان باعث میشه حرفارو راحت تر بزنی اما اینو باید بدونیم که ممکنه یه روز دیر شه ، ممکنه روزی برسه که لیلی اونقدر دیر به مجنون بگه که عاشقشه تا مجنون عاشق شیرین شه!
میدونید بچه ها واقعا از ته دلم میخوام اینو بگم ، بچه ها نذارید دیر بشه ، نذارید روزی برسه که به جای اشک شادی خدای ناکرده اشک ناشی از شکست بریزید
خیلی راحت میتونید حس واقعیتونو به طرف مقابل بیان کنید بدون اینکه نگران چیزی باشید ، اونم انسانه مثل شما پس نگران هیچ چیز بدی نباشید .
خب خب همه ی این حرفا تعمیمی بود به موضوع اصلی که بر میگرده به 18 شهریور 96 که روز آشناییِ من و معصومه #M💕 بود 😍
فک کنم یکی دو روز مونده بود بری مشهد آره ؟؟ منم تازه اومده بودم اینجا و البته تقریبا همه بی خبر بودن جز یکی دو نفر که در جریان کارام بودن.
پس میتونم بگم من و تو داخلِ یه سفر با هم آشنا شدیم 😍 😍
(ببین دیروزم بهت گفتم نمیخوام این پست شبیه پست تولد بشه ولی داره میشه 😭 😭 😂 😂 😂 )
آره دیگه ما داخل یه سفر با هم آشنا شدیم و اما من به کجا و تو به کجا!😍 حرم امام رضا 😍
شخصیتتو دیر میشد شناخت چون محافظه کار بودی ینی خیلی راحت می خندیدی به حرفام و خب تو این شرایط سخته طرف مقابلتو بشناسی ولی من تلاش خودمو کردم تا زوود بشناسمت دیگه خلاصه صمیمی شدیم و گاهی به هم پیام میدادیم ولی این گه گاهی تبدیل شد به هر روز ود ادامه تبدیل شد به هر ساعت و پس از اون دیگه شد هر ثانیه و الان دیگه ب جایی رسیده جای هم پیام میدیم 😐 😂 😂 😂 😂
یه سری رفتارا داری که من میمیرم براشون 😂 😂 😂 ببین من کلنی دوس دارم تو فقط اینجوری 😒 نگام کنی دیگه من روزم روووز میشه 😍 😍 😍 😂 😂 😂 😂 😂
خب بزا برگردم به اون نکته که بالا 👆 گفتم که در مورد حس دوس داشتن بود ؛
من بعد یه مدت حس کردم علاقه خیلی زیادی بهت دارم با خودم گفتم خب پس منتظر چی هستی بنال دیگه بگووو بهش 😹 😹 😹 درجا تگتکردم گفتم مصییییی
گفتی جااانم گفتم #دوست_دارمممم 🙈 🙈
غش نیفتیییی😂 😂 😂 😂 😂 دیدم عه عه عه پ توام منو دوس داریییی ک 🙈 🙈 🙈
دیگه اونجا همه چی کاااملا فرق کرد مخصوصا تعهدمون نسبت به هم که من تا جون دارم بهش پایبندم و به قولم که بهت دادم همیشه همیشهههه پایبندم و هیچوقت تنهات نمیذارم عشق خوشگلم 😍 :smiling_face_with_heart-
تو زندگی ، لحظاتی هستن که هیچوقت فراموش نمیکنی ، این لحظات برای افراد مختلف متفاوته و میتونه تلخ و شیرین باشه مثلِ قبول شدن تو دانشگاهی که میخوای یا قبول نشدن ، مثل ازدواج،گرفتن گواهینامه،برا پسرا گرفتن کارت پایان خدمت و برا دخترا گرفتن مدرک تحصیلی و خیلی چیزای تلخ و شیرین دیگه که فراموش نمیشن
مثل.... مثل به دست آوردن یه دوستِ خوب و یا برعکسش از دست دادنِ یه دوستِ خوب
کسینمیتونه منکر این بشه که همه ی انسانها چیزهایی رو برای همیشه تو ذهنشون میبینن حتی بدون اینکه بخوان!
میتونم به عشقهای یه طرفه اشاره کنم که این روزها تعدادش همش بیشتر میشه ؛ راستی چقد سخته عاشق کسی باشی و نتونی اون حسِ واقعیت رو بهش بفهمونی ؛ اغلب عشاق تشنه هستن ، تشنه ی یک حرف ، یک کلمه، که توانایی بیانش رو ندارن
البته که زمان باعث میشه حرفارو راحت تر بزنی اما اینو باید بدونیم که ممکنه یه روز دیر شه ، ممکنه روزی برسه که لیلی اونقدر دیر به مجنون بگه که عاشقشه تا مجنون عاشق شیرین شه!
میدونید بچه ها واقعا از ته دلم میخوام اینو بگم ، بچه ها نذارید دیر بشه ، نذارید روزی برسه که به جای اشک شادی خدای ناکرده اشک ناشی از شکست بریزید
خیلی راحت میتونید حس واقعیتونو به طرف مقابل بیان کنید بدون اینکه نگران چیزی باشید ، اونم انسانه مثل شما پس نگران هیچ چیز بدی نباشید .
خب خب همه ی این حرفا تعمیمی بود به موضوع اصلی که بر میگرده به 18 شهریور 96 که روز آشناییِ من و معصومه #M💕 بود 😍
فک کنم یکی دو روز مونده بود بری مشهد آره ؟؟ منم تازه اومده بودم اینجا و البته تقریبا همه بی خبر بودن جز یکی دو نفر که در جریان کارام بودن.
پس میتونم بگم من و تو داخلِ یه سفر با هم آشنا شدیم 😍 😍
(ببین دیروزم بهت گفتم نمیخوام این پست شبیه پست تولد بشه ولی داره میشه 😭 😭 😂 😂 😂 )
آره دیگه ما داخل یه سفر با هم آشنا شدیم و اما من به کجا و تو به کجا!😍 حرم امام رضا 😍
شخصیتتو دیر میشد شناخت چون محافظه کار بودی ینی خیلی راحت می خندیدی به حرفام و خب تو این شرایط سخته طرف مقابلتو بشناسی ولی من تلاش خودمو کردم تا زوود بشناسمت دیگه خلاصه صمیمی شدیم و گاهی به هم پیام میدادیم ولی این گه گاهی تبدیل شد به هر روز ود ادامه تبدیل شد به هر ساعت و پس از اون دیگه شد هر ثانیه و الان دیگه ب جایی رسیده جای هم پیام میدیم 😐 😂 😂 😂 😂
یه سری رفتارا داری که من میمیرم براشون 😂 😂 😂 ببین من کلنی دوس دارم تو فقط اینجوری 😒 نگام کنی دیگه من روزم روووز میشه 😍 😍 😍 😂 😂 😂 😂 😂
خب بزا برگردم به اون نکته که بالا 👆 گفتم که در مورد حس دوس داشتن بود ؛
من بعد یه مدت حس کردم علاقه خیلی زیادی بهت دارم با خودم گفتم خب پس منتظر چی هستی بنال دیگه بگووو بهش 😹 😹 😹 درجا تگتکردم گفتم مصییییی
گفتی جااانم گفتم #دوست_دارمممم 🙈 🙈
غش نیفتیییی😂 😂 😂 😂 😂 دیدم عه عه عه پ توام منو دوس داریییی ک 🙈 🙈 🙈
دیگه اونجا همه چی کاااملا فرق کرد مخصوصا تعهدمون نسبت به هم که من تا جون دارم بهش پایبندم و به قولم که بهت دادم همیشه همیشهههه پایبندم و هیچوقت تنهات نمیذارم عشق خوشگلم 😍 :smiling_face_with_heart-
- ۱۲.۸k
- ۱۸ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۹۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط