دولت عشق تـودرجاݧ مڹ استآݧ نفـسهاۍ تو درمــاݧ مڹ استآمدۍ از عشق خواندۍ قصههامڹ شدم سرمست ڪم شدغصههاباڸبگشا چوݧ پرسـتو درنسیـمتاڪنم پرواز سـویت چوݧ قدیم