.
.
یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تو
همه اش پیشکش جلوه نورانی تو
روی دیوار دلم قاب قشنگی زده ام
که نشسته ست در آن ، قامت پیشانی تو
من و دریا همه شب حال عجیبی داریم
مثل چشمان پر از فتنه و طوفانی تو
ساحل حس مرا ،موج تو می آرامد
ای که دارم هوس خلوت پنهانی تو
یا بیا تا بمیرد غم دیرینه ی ما
یا بمان تا که بیاییم به مهمانی تو
غزل عاطفه لب وا کن و دریاب مرا
من که محتاج ترینم به غزلخوانی تو
گفت در خلوت پنهانی دل جا دارم
در دلم مانده همین صحبت پنهانی تو
تحفه ای یافت نکردم که فدای تو کنم
یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تو...
درود دوستـــــای نازنیـــــنم
شبتــــــون طلایـــے
ســـــال نو میــــلادی مبـــارک
یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تو
همه اش پیشکش جلوه نورانی تو
روی دیوار دلم قاب قشنگی زده ام
که نشسته ست در آن ، قامت پیشانی تو
من و دریا همه شب حال عجیبی داریم
مثل چشمان پر از فتنه و طوفانی تو
ساحل حس مرا ،موج تو می آرامد
ای که دارم هوس خلوت پنهانی تو
یا بیا تا بمیرد غم دیرینه ی ما
یا بمان تا که بیاییم به مهمانی تو
غزل عاطفه لب وا کن و دریاب مرا
من که محتاج ترینم به غزلخوانی تو
گفت در خلوت پنهانی دل جا دارم
در دلم مانده همین صحبت پنهانی تو
تحفه ای یافت نکردم که فدای تو کنم
یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تو...
درود دوستـــــای نازنیـــــنم
شبتــــــون طلایـــے
ســـــال نو میــــلادی مبـــارک
۲.۵k
۱۰ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.