پنهان کن در آغوشت مرا
پنهان کن در آغوشت مرا
مرا در نهانی ترین گوشه ی آغوشت پنهان کن
بر پهنه ی زندگی
آن جا که هوا از رویای بهار شفاف تر است و
باران سرود آفتاب را تکرار می کند...
راز چشمهایت ستاره ی بختم شده و میدرخشد
و مهتاب را در نگاهم زمزمه میکند
لبهایت خنده را به لبهایم آموخت و عشق را
در چهار سوی وجودم جاری کرد
و آمدنت کویر دستانم را شکوفه باران کرد
پنهان کن مرا در آغوشت که
نامش بهشتِ دوست داشتن است ...
مرا در نهانی ترین گوشه ی آغوشت پنهان کن
بر پهنه ی زندگی
آن جا که هوا از رویای بهار شفاف تر است و
باران سرود آفتاب را تکرار می کند...
راز چشمهایت ستاره ی بختم شده و میدرخشد
و مهتاب را در نگاهم زمزمه میکند
لبهایت خنده را به لبهایم آموخت و عشق را
در چهار سوی وجودم جاری کرد
و آمدنت کویر دستانم را شکوفه باران کرد
پنهان کن مرا در آغوشت که
نامش بهشتِ دوست داشتن است ...
۱۱.۷k
۰۸ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.