می گفت تو یزد یه رفیق داشتم اسب نگهداری می کردمهمونش ب
▪️می گفت تو یزد یه رفیق داشتم اسب نگهداری می کرد.مهمونش بودم.دیدم یه اسب چموش و با قدرت عجیبی پاشو به زمین و دیوارها می کوبه و انگار زمین می لرزه زیر سم هاش.
گفتم چی شده؟گفت نعل تازه براش زدیم.
اسب وقتی نعلش تازه هست و هنوز قالب پاش نشده اونقدر پاشو محکم می کوبونه تا آروم بگیره
بی هوا زدم بر سرم و داد زدم
صلی الله علیک یا اباعبدالله
عمری برام سوال بود چرا نعل تازه...
...وَ لَعَنَ اللهُ اُمةً اَسرَجَت وَ اَلجَمَت و تَنَقَّبَت لِقِتالِکَ
خداوند لعنت کند گروهی را که اسب ها را زین کردند و نعل تازه زدند و بر بدنت تاختند
#یـــازیــنــــبــــــ...................
گفتم چی شده؟گفت نعل تازه براش زدیم.
اسب وقتی نعلش تازه هست و هنوز قالب پاش نشده اونقدر پاشو محکم می کوبونه تا آروم بگیره
بی هوا زدم بر سرم و داد زدم
صلی الله علیک یا اباعبدالله
عمری برام سوال بود چرا نعل تازه...
...وَ لَعَنَ اللهُ اُمةً اَسرَجَت وَ اَلجَمَت و تَنَقَّبَت لِقِتالِکَ
خداوند لعنت کند گروهی را که اسب ها را زین کردند و نعل تازه زدند و بر بدنت تاختند
#یـــازیــنــــبــــــ...................
- ۲.۳k
- ۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط