توی مسجد نشسته بودیم و سخنران داشت از امام علی وشیعه میگف
کنار ما یه آقای خیلی پیری با لباس های کهنه و ساده ای نشسته بود یهو وسط مجلس با زحمت و سر وصدا بلند شد و رفت سمت در خروجی، و همونجوری که میرفت با صدای بلند گفت ما اگر شیعه بودیم
وضعمون این نبود، یهو همه ساکت شدیم و فقط همدیگه را نگاه میکردیم
هیچ کسی حرفی نداشت بزنه
چون حق با اون پیرمرد بود ما اگر شیعه واقعی بودیم این همه فقر و فساد و فحشا بی عدالتی نبود
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.