نبینم غصه می خوری رفیق !
نبینم غصه میخوری رفیق !
نبینم زانوی غم بغل گرفته و اندوه تمام غروبهای عالم را توی دلت ریختهای و نا امید شدهای از رسیدن روزهای خوب ...
نبینم به اعجاز امّید، کافر شده و به آسمان آبی باورت رنگ خاکستری پاشیدهای!
مبادا همچو ارغوان باشی
که در آغوش گلها و باز، غمگین است!
مبادا همچو نیلوفرِ مرداب، ناامید باشی از خواستنها و رسیدنها
مبادا خودت را باخته باشی رفیق !
که شاید امروز، همان روزی که میخواستی نبود، همه چیز همانجوری که میخواستی پیش نرفت و
تلاشهایت بی نتیجه ماند
اما به نیلوفرهای خستهٔ مرداب و ارغوانهای دلشکسته بگو
که فردا روز بهتری ست ...
خورشیدِ امید، خواهد تابید
پرستوها نخواهند کوچید
و قاصدکها باخودشان خبرهای خوبی خواهند آورد ...
فـردا
حتمـاً روز بهتـری ست ...
نبینم زانوی غم بغل گرفته و اندوه تمام غروبهای عالم را توی دلت ریختهای و نا امید شدهای از رسیدن روزهای خوب ...
نبینم به اعجاز امّید، کافر شده و به آسمان آبی باورت رنگ خاکستری پاشیدهای!
مبادا همچو ارغوان باشی
که در آغوش گلها و باز، غمگین است!
مبادا همچو نیلوفرِ مرداب، ناامید باشی از خواستنها و رسیدنها
مبادا خودت را باخته باشی رفیق !
که شاید امروز، همان روزی که میخواستی نبود، همه چیز همانجوری که میخواستی پیش نرفت و
تلاشهایت بی نتیجه ماند
اما به نیلوفرهای خستهٔ مرداب و ارغوانهای دلشکسته بگو
که فردا روز بهتری ست ...
خورشیدِ امید، خواهد تابید
پرستوها نخواهند کوچید
و قاصدکها باخودشان خبرهای خوبی خواهند آورد ...
فـردا
حتمـاً روز بهتـری ست ...
۱.۶k
۱۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.