╔ J u n g k o o k ╝
╔ #J_u_n_g_k_o_o_k ╝
با حرص روی صندلی نشسته و با انگشتات روی میز ضرب گرفته بودی: تو چطور انقدر خونسردی ؟!
بی توجه بهت یه لقمه ی بزرگ غذا توی دهنش گذاشت: این غذاهایی که مامان فرستاده خیلی خوشمزن ، نمیخوری ؟!
با عصبانیت محکم روی میز کوبیدی که بالاخره پوکر سرشو بالا آورد : بعد مدت ها اومدم اینجا یه غذایی کوفت کنم چرا نمیزاری لذت ببرم ؟!
- عکست همه جا پخش شده اصلا برات مهم نیست ؟!
سرشو به نشانه تایید تکون داد : عکسمون ! اونم توی بار !
سرش جیغ کشیدی : خوب همون !
خونسردتر از قبل جواب داد : این همه آیدل رابطه شون لو رفته منم روش!
نگاهت رو ازش گرفتی : تو که از خدات بود رابطه مون لو بره
+ چرا نباید بدونن با دختری به این کیوتی قرار میزارم؟
عصبی دندونات رو روهم ساییدی و بهش خیره شدی که چشماشو اینجوری بست : هممم دستپخت مامان جان واقعا خوبه !
*ೃ لایک کنید لطفاااا
با حرص روی صندلی نشسته و با انگشتات روی میز ضرب گرفته بودی: تو چطور انقدر خونسردی ؟!
بی توجه بهت یه لقمه ی بزرگ غذا توی دهنش گذاشت: این غذاهایی که مامان فرستاده خیلی خوشمزن ، نمیخوری ؟!
با عصبانیت محکم روی میز کوبیدی که بالاخره پوکر سرشو بالا آورد : بعد مدت ها اومدم اینجا یه غذایی کوفت کنم چرا نمیزاری لذت ببرم ؟!
- عکست همه جا پخش شده اصلا برات مهم نیست ؟!
سرشو به نشانه تایید تکون داد : عکسمون ! اونم توی بار !
سرش جیغ کشیدی : خوب همون !
خونسردتر از قبل جواب داد : این همه آیدل رابطه شون لو رفته منم روش!
نگاهت رو ازش گرفتی : تو که از خدات بود رابطه مون لو بره
+ چرا نباید بدونن با دختری به این کیوتی قرار میزارم؟
عصبی دندونات رو روهم ساییدی و بهش خیره شدی که چشماشو اینجوری بست : هممم دستپخت مامان جان واقعا خوبه !
*ೃ لایک کنید لطفاااا
۵.۱k
۱۹ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.