بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
باز مهر ماه رسید و باز زادروز بزرگ مرد عرصه تبلیغ تاریخ معاصر ایران (نه به گفته من کمترین ، بلکه از زبان بزرگانی همچون استاد قرائتی) و نه در جغرافیای ایران زمین که به گستره پهنای زمین و پنج قاره آن ...
آری، مرحوم سید مجتبی موسوی لاری بدون هیچ دفتر دستکی و بدون هیچ دبدبه و کبکبه ای کاری کرد که کتبش رایگان به پنج قاره ی خاکی سفر کنند و خود را به کام تشنه ی جویندگان حقیقت و نور برسانند و آنان را سیراب از معرفت الله کنند با ذکر شهادتین ...
هیچ گاه یادم نمیرود، روزی در قم محضر مبارکش بودیم، جمعی از طلاب و روحانیونی که از مبلغین خارج از کشور بودند میهمان خانه ساده و گرمش شدند تا «آقا مجتبی» را ببینند و از او کسب فیض کنند ...
آقا چند دقیقه ای حرف زدند و از خلوص نیت حرف به میان آمد... روحانی سیدی که در این راه ریش سفید کرده بود به حضرت آقا عرضه داشت: امروز اگر کتب شما در سرتاسر جهان منتشر شده و اگر از کاخ باکینگهام بگیر تا فلان زندان آمریکا ،از کشور های آفریقایی که اسمشان هم در نقشه نیست تا آنور آسیا برای شما نامه مینویسند و درخواست کتب بیشتری را دارند، و در یک کلام جایی از این کره خاکی نرفتیم مگر اینکه کتب شما از ما زودتر رسیده بود، نتیجه خلوص نیت شماست...
امروز که جای آن مرد دوستداشتنی را خالی میبینم، به حقیقت این حرف بیشتر پی میبرم ...
اما افسوس و صد افسوس که ندانستیم قدر لحظه لحظه های درکنار بودنش را ...
هنوز مردم لار شما را صاف ساده «آقا مجتبی»خطاب میکنند ...
همانند خودتان که صاف ساده درکنار مردم مینشستید و انگار که نه انگار در دنیا مریدانی دارید که مردم برای دیدنشان صف میکشند و ساعت ها پشت درهای بسته میمانند ...
هرگاه دلم برای صدای پدرانه تان تنگ میشود و دلم هوای کلام شیرینتان را میکند سری به مقبره تان می زنم و فاتحه ای برایتان میخوانم ...
اما بنظرم این شمایید که باید برای من فاتحه بخوانید که من نفس میکشم ،اما شما از هر زنده ای تاثیر گذار تر و همچنان مبلغ شریعت جدتان ...
محمد عباسیان لاری
باز مهر ماه رسید و باز زادروز بزرگ مرد عرصه تبلیغ تاریخ معاصر ایران (نه به گفته من کمترین ، بلکه از زبان بزرگانی همچون استاد قرائتی) و نه در جغرافیای ایران زمین که به گستره پهنای زمین و پنج قاره آن ...
آری، مرحوم سید مجتبی موسوی لاری بدون هیچ دفتر دستکی و بدون هیچ دبدبه و کبکبه ای کاری کرد که کتبش رایگان به پنج قاره ی خاکی سفر کنند و خود را به کام تشنه ی جویندگان حقیقت و نور برسانند و آنان را سیراب از معرفت الله کنند با ذکر شهادتین ...
هیچ گاه یادم نمیرود، روزی در قم محضر مبارکش بودیم، جمعی از طلاب و روحانیونی که از مبلغین خارج از کشور بودند میهمان خانه ساده و گرمش شدند تا «آقا مجتبی» را ببینند و از او کسب فیض کنند ...
آقا چند دقیقه ای حرف زدند و از خلوص نیت حرف به میان آمد... روحانی سیدی که در این راه ریش سفید کرده بود به حضرت آقا عرضه داشت: امروز اگر کتب شما در سرتاسر جهان منتشر شده و اگر از کاخ باکینگهام بگیر تا فلان زندان آمریکا ،از کشور های آفریقایی که اسمشان هم در نقشه نیست تا آنور آسیا برای شما نامه مینویسند و درخواست کتب بیشتری را دارند، و در یک کلام جایی از این کره خاکی نرفتیم مگر اینکه کتب شما از ما زودتر رسیده بود، نتیجه خلوص نیت شماست...
امروز که جای آن مرد دوستداشتنی را خالی میبینم، به حقیقت این حرف بیشتر پی میبرم ...
اما افسوس و صد افسوس که ندانستیم قدر لحظه لحظه های درکنار بودنش را ...
هنوز مردم لار شما را صاف ساده «آقا مجتبی»خطاب میکنند ...
همانند خودتان که صاف ساده درکنار مردم مینشستید و انگار که نه انگار در دنیا مریدانی دارید که مردم برای دیدنشان صف میکشند و ساعت ها پشت درهای بسته میمانند ...
هرگاه دلم برای صدای پدرانه تان تنگ میشود و دلم هوای کلام شیرینتان را میکند سری به مقبره تان می زنم و فاتحه ای برایتان میخوانم ...
اما بنظرم این شمایید که باید برای من فاتحه بخوانید که من نفس میکشم ،اما شما از هر زنده ای تاثیر گذار تر و همچنان مبلغ شریعت جدتان ...
محمد عباسیان لاری
۳.۵k
۱۳ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.