امشب دلها را روانهی آستان قدس رضوی کنیم
⚫ امشب دلها را روانهی آستان قدس رضوی کنیم.
خانم فاطمه معصومه«علیهاالسلام»، امشب شب شهادت برادر بزرگوار شماست؛
⚫ از همین جا عرض تسلیت به پیشگاه شما و حضرت بقیة الله الاعظم «ارواحنا فداه» داریم و دلهایمان را روانهی مشهد الرضا میکنیم.
خیلیها امشب مشهد هستند، خودشان را به حرم علی بن موسی الرضا «علیهالسلام» رساندهاند تا از نزدیک بگویند:
⚫ یا علی بن موسی الرضا، آقا جان، اَشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقَامی وَ تَسْمَع کَلامی و َتَردُّ سَلامی؛
شهادت میدهیم که ما را میبینی و جواب سلام هایمان را میدهی.
خودتان فرمودید: سه جا بازدید زائرانم میآیم.
یا اباالحسن، جان ما به فدایت، تو آن آقایی هستی که قبل از شهادت برای خودت مرثیه خواندی و زن و بچه برایت گریه کردند، در مدینه خانوادهات را دور خود جمع کردی و فرمودی: همین جا برای من نوحه کنید و اشک بریزید.
آن موقع امام جواد «علیهالسلام» چهار سال داشت، زن و بچه و خواهران و برادران و خاندان امام رضا دورش جمع شدند و اشک ریختند، عرض کردند: آقا جان، پشت سر مسافر گریه خوب نیست. فرمود: آن مسافری که امید برگشت داشته باشد، اما علی بن موسی الرضا از این سفر بر نمیگردد. [۱]
نوشتهاند مدتی که در ایران بود، وقتی این اواخر نماز جمعه میرفت، دعایش این بود: خدایا، اگر مشکلِ کار من در مرگ من است مرگ مرا برسان. [۲] غربت بس است ، تهایی بس است. آقایی که برادران و خواهران متعدد داشت، اما هیچ کدام در کنارش نبودند، تنها و غریب بود. آقایی که غریبانه مسموم شد و غریبانه به شهادت رسید.
⚫ اباصلت میگوید: من کنار آقا بودم فرش ها را کنار زد، روی خاک میغلتید و مثل مار گزیده به خود میپیچید. چه کرد این زهر؟! یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلیم، مثل مار گزیده، شکم روی خاک گذاشته بود، آه میکشید. ناله میکرد و فرزندش جواد الائمه را صدا میزد.
⚫ آن شخص میگوید: من خدمت جواد الائمه بودم، اطراف مدینه بودیم که یک وقت دیدم مرکب ایستاد رنگ آقا تغییر کرد. آقا جان، اباجعفر، جانم به فدایت چه شده؟ فرمود: پدرم در حال جان دادن است.
با طی الارض خودش را بالای سر پدر رساند، سر پدر را به دامن گرفت، با پدر سخن گفت.
قربانت بروم جواد الائمه، زود بود یتیم شوی، سه سال است بابا را ندیدهای، حالا هم در حال احتضار میبینی. [۳]
در غربت تک و تنها برس به دادم
مـیآیـی کـه ببـیـنی ز پـا فـتــادم
امـیـد دل تنـگـم بیـا جـوادم بـابـا
منـابــع:
۱- سوگنامه آل محمد، ص ۱۲۵
۲- همان، ص ۱۲۱-۱۲۲
۳- همان، ص ۱۲۳-۱۲۴
⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️
خانم فاطمه معصومه«علیهاالسلام»، امشب شب شهادت برادر بزرگوار شماست؛
⚫ از همین جا عرض تسلیت به پیشگاه شما و حضرت بقیة الله الاعظم «ارواحنا فداه» داریم و دلهایمان را روانهی مشهد الرضا میکنیم.
خیلیها امشب مشهد هستند، خودشان را به حرم علی بن موسی الرضا «علیهالسلام» رساندهاند تا از نزدیک بگویند:
⚫ یا علی بن موسی الرضا، آقا جان، اَشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقَامی وَ تَسْمَع کَلامی و َتَردُّ سَلامی؛
شهادت میدهیم که ما را میبینی و جواب سلام هایمان را میدهی.
خودتان فرمودید: سه جا بازدید زائرانم میآیم.
یا اباالحسن، جان ما به فدایت، تو آن آقایی هستی که قبل از شهادت برای خودت مرثیه خواندی و زن و بچه برایت گریه کردند، در مدینه خانوادهات را دور خود جمع کردی و فرمودی: همین جا برای من نوحه کنید و اشک بریزید.
آن موقع امام جواد «علیهالسلام» چهار سال داشت، زن و بچه و خواهران و برادران و خاندان امام رضا دورش جمع شدند و اشک ریختند، عرض کردند: آقا جان، پشت سر مسافر گریه خوب نیست. فرمود: آن مسافری که امید برگشت داشته باشد، اما علی بن موسی الرضا از این سفر بر نمیگردد. [۱]
نوشتهاند مدتی که در ایران بود، وقتی این اواخر نماز جمعه میرفت، دعایش این بود: خدایا، اگر مشکلِ کار من در مرگ من است مرگ مرا برسان. [۲] غربت بس است ، تهایی بس است. آقایی که برادران و خواهران متعدد داشت، اما هیچ کدام در کنارش نبودند، تنها و غریب بود. آقایی که غریبانه مسموم شد و غریبانه به شهادت رسید.
⚫ اباصلت میگوید: من کنار آقا بودم فرش ها را کنار زد، روی خاک میغلتید و مثل مار گزیده به خود میپیچید. چه کرد این زهر؟! یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلیم، مثل مار گزیده، شکم روی خاک گذاشته بود، آه میکشید. ناله میکرد و فرزندش جواد الائمه را صدا میزد.
⚫ آن شخص میگوید: من خدمت جواد الائمه بودم، اطراف مدینه بودیم که یک وقت دیدم مرکب ایستاد رنگ آقا تغییر کرد. آقا جان، اباجعفر، جانم به فدایت چه شده؟ فرمود: پدرم در حال جان دادن است.
با طی الارض خودش را بالای سر پدر رساند، سر پدر را به دامن گرفت، با پدر سخن گفت.
قربانت بروم جواد الائمه، زود بود یتیم شوی، سه سال است بابا را ندیدهای، حالا هم در حال احتضار میبینی. [۳]
در غربت تک و تنها برس به دادم
مـیآیـی کـه ببـیـنی ز پـا فـتــادم
امـیـد دل تنـگـم بیـا جـوادم بـابـا
منـابــع:
۱- سوگنامه آل محمد، ص ۱۲۵
۲- همان، ص ۱۲۱-۱۲۲
۳- همان، ص ۱۲۳-۱۲۴
⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️
- ۱.۲k
- ۲۰ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط