و در پایان

و در پـایــان


... رقـص بـغـض ...


تـنـها هـدیـه ی بـه جـا مـانـده از عـشـق تـو را بـه گـلـوی بـی صـدایـم مـیـدهـم...


گـلـویـی کـه فـقـط روزی نـوای


♥♥ بـا مــن بـــــــــمــان ♥♥

را بـرایـت مـی نـواخـت..
دیدگاه ها (۴)

دل ﻣﯽ ﮔﯿـﺮﺩ ﺍﺯ ﻧﺒـﻮﺩﻥ ﻫﺎﯾـﺖﻭ ﺗـﻮ ﺍﻧـﮕـﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﯾـﺎﺩﺕ ﻧﯿـﺴﺖﺭﺍﺳﺘ...

چشمِ خود بستم کهدیگر چشمِ مستش ننگرمناگهاندل داد زد:"دیوانه!...

گذاشتم خیال کنی ...از یاد بردمت....پنهانی دوست داشتنت...صفای...

مثل یک کوچه بن بست ...خرابت شده ام ...گاهی از من بگذر ....حس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط