من آن بانوی "پاییزم"...
#من آن بانوی "پاییزم"...
.
.
#من از #احساس لبریزم... دمی با باد میرقصم...
گهی غمگین و تاریکم...گهی بارانی ام، خیسم...
و گه گاهی به یاد #عشق... تمام غصه ها را #برگ میریزم...
نفسهایم اگر سرد است...تمام برگ هایم #گرم و تب دار است...
چو آتش رنگ های سرخ و نارنجی به تن دارم...
گهی یک قاب #رویایی میان کوچه باغی ساکت و #غمگین...
گهی یک #منظره در دستهای آن خیابانی...
که نم دار از حضور خیس #باران است...
نگو پاییز دلگیر است افسرده...
که در آن وصل و #هجران هر دو #زیبا است و رویایی...
#منم_بانوی _"پاییزی"
.
.
#من از #احساس لبریزم... دمی با باد میرقصم...
گهی غمگین و تاریکم...گهی بارانی ام، خیسم...
و گه گاهی به یاد #عشق... تمام غصه ها را #برگ میریزم...
نفسهایم اگر سرد است...تمام برگ هایم #گرم و تب دار است...
چو آتش رنگ های سرخ و نارنجی به تن دارم...
گهی یک قاب #رویایی میان کوچه باغی ساکت و #غمگین...
گهی یک #منظره در دستهای آن خیابانی...
که نم دار از حضور خیس #باران است...
نگو پاییز دلگیر است افسرده...
که در آن وصل و #هجران هر دو #زیبا است و رویایی...
#منم_بانوی _"پاییزی"
۵.۱k
۰۶ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.