کنار سفره که بودیم حرف مشهد شد
کنار سفره که بودیم حرف مشهد شد
وزید بوی خراسان و ناگهان رد شد
دوباره یادِ غریبِ آشنا و شوق حرم
و سیل ِاشک که پشت پلکها سد شد
تمام بودنم آوار شد و یک لحظه
زمان برای عبور از خودش مردد شد
دو روز بعد بلیط و شروع یک پرواز
کبوترانه دلم بی قرار گنبد شد
قطارِ اصفهان_مشهد درست ساعت هشت
و ایستگاه که سرشار بوق ممتد شد
و چند ساعت دیگر به صحن آزادی
نگاهِ منتظرم گرم رفت و آمد شد
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
التماس دعا ...
وزید بوی خراسان و ناگهان رد شد
دوباره یادِ غریبِ آشنا و شوق حرم
و سیل ِاشک که پشت پلکها سد شد
تمام بودنم آوار شد و یک لحظه
زمان برای عبور از خودش مردد شد
دو روز بعد بلیط و شروع یک پرواز
کبوترانه دلم بی قرار گنبد شد
قطارِ اصفهان_مشهد درست ساعت هشت
و ایستگاه که سرشار بوق ممتد شد
و چند ساعت دیگر به صحن آزادی
نگاهِ منتظرم گرم رفت و آمد شد
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
التماس دعا ...
۷۱۴
۲۱ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.