کنار سفره که بودیم حرف مشهد شد

کنار سفره که بودیم حرف مشهد شد
وزید بوی خراسان و ناگهان رد شد

دوباره یادِ غریبِ آشنا و شوق حرم
و سیل ِ‌اشک که پشت پلکها سد شد

تمام بودنم آوار شد و یک لحظه
زمان برای عبور از خودش مردد شد

دو روز بعد بلیط و شروع یک پرواز
کبوترانه دلم بی قرار گنبد شد

قطارِ اصفهان_مشهد درست ساعت هشت
و ایستگاه که سرشار بوق ممتد شد

و چند ساعت دیگر به صحن آزادی
نگاهِ منتظرم گرم رفت و آمد شد

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..

التماس دعا ...
دیدگاه ها (۳)

سلیمان در باغ، کنار امام رضا علیه السلام نشسته بود و محو صور...

علی علیه السلام در این زمینه فرمود:«صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ ...

الله اکبر چک فردافوتبال امشبشهریه دانشگاهفردا شب مهمونی دعوت...

مردی داخل بقالی محله شد ،و از بقال پرسید که قیمت موزها چقدر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط