عروس مافیا

عروس مافیا
part 3

سه روز از وقتی که به کره آمده بودم می‌گذشت. هنوز به محیط جدید عادت نکرده بودم و هر روزم پر از ترس و استرس بود. پیش عموم رفته بودم و همیشه فکر می‌کردم زن و شوهر عموم منو دوست دارن و می‌خوان به من خوبی کنن، ولی خیلی زود فهمیدم که خیلی خنگ‌تر از این حرف‌ها بودن… هر شب، زیر کتک‌های عموم و زن عموم کلافه و زخمی به رختخواب می‌رفتم و تنها کاری که از دستم برمی‌اومد این بود که تلاش کنم آرامش کوچکی برای خودم پیدا کنم
یه شب که مشغول یواشکی درس خوندن بودم صدای خنده‌ای ناگهانی و بلند به گوشم خورد. قلبم تند تند زد. کنجکاوی اجازه نداد در اتاقم بمونم؛ آهسته و بی‌صدا از تخت بلند شدم و در تاریکی قدم زدم، طوری که هیچ صدایی ازم شنیده نشه. وقتی به سالن رسیدم، صحنه‌ای جلوی چشمم ظاهر شد که اصلاً انتظارش رو نداشتم
عموم و همراه با چند مرد غول‌پیکر و یک پسر جوون، دور یه میز نشسته بودن و داشتن قمار می‌کردن. صدای کارت‌ها، خنده‌های پرهیجان و لحن تهدیدآمیز عموم فضا رو پر کرده بود. پسر جوون، که چشم‌های تیز و نگاه کنجکاوی داشت، با دقت حرکات عموم و مردها رو می‌دید و انگار هیچ چیز از دستش در امان نبود
من به سختی نفس کشیدم و پنهان شدم پشت یه پرده. نمی‌دونستم باید چیکار کنم… برم بیرون و دیده بشم یا برگردم اتاقم
که یهو پسره گفت
+:باختی کیم😏 تو که ادعا میکردی میبری چیشد
عمو گفت:
* نه امکان نداره غیر ممکنه جئون خواهش میکنم یه دور دیگه لطفا من نمیتونم خونه مو بدم آواره میشم لطفا (دوستان عزیز خانواده عمو ی آیلین پولدارن بعد نگید چرا جونگکوک واسه چی خونه خرابی میخواد)
پسره گفت:
+:دیگه اینش به من ربطی نداره بعدشم اگه یه شانس دوباره بهت بدم چی میخوای در عوضش بدی😏
عموم که داشت به دور ور نگاه می‌کرد یهو نگاهش افتاد به من روبه اون پسره گفت دخترم
ویو آیلین:
_یهو احساس کردم یه دیوار بزرگ افتاده روم‌ زندگیم سیاه شد
پسره یه نگاه به من کرد روبه عمو گفت
+؛قبوله
بیا پایین👇

















بازم بیا پایین👇









تو خماری بمونید😈
شرط: ۱۰ لایک
۱۰ کامنت دست گلتون هم درد نکنه💋
دیدگاه ها (۴)

درخواستی دارید بگید خجالت نکشید💋

عروس مافیا part 4ویو آیلین: دور آخر داشتن بازی می‌کردن که من...

من برگشتمممم💋

ولی این اهنگ جون منو نشان داد

پارت ۷ فیک دور اما آشنا

پارت ۸ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط