#عباس اباد #خاطرات

دلمان شبیه شیشه است
زبانمان سنگ
حرفهایمان زهر است
بند زدن قلبهامان شبیه آبگینه ای ترک خورده
آرام میشکنیم هم را
آرام زخم میزنیم بهم
انتظارمان هم از طرف مقابل محکم بودن است شبیه یک کوه
کمی خودت را زخم بزن
کمی بشکن این شیشه را
آنوفت بنشین بند بزن این ترک ها را
حالت حالا چطور است !؟
شیشه ی قلبت مثل سابق براق و صیقلی ست ؟؟
حالا هنوز هم خوشحالی مثل همان وقت ها که با زبان سنگت شیشه ی دلی را شکستی !؟
دیدگاه ها (۰)

میبینی ...چندسال میتونی اینشکلی تویه کلبهبمونی وقید همه رو ب...

همه شبیه اون شدن ...نمیدونم شاید عقلم داره زایل میشه اماهمه ...

📝من جورِ ديگر نمي توانم باشمنــه سياست دارمنــه مي دانم كدام...

🍃✨🌹✨🍃چه کنم با دل خود؛با تو بمانم یا نه..؟با صدای غزلم از تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط