بسم رب الشهداء
بسم رب الشهداء
#خادم_الشهداء
محمدرضا خیلی باانرژی بود و شوخ طبع.
در دوران خادمی، باتمام خستگی های ناشی ازکار ، شیطنت هایش به جا بود و
هر شب باخادم ها جشن پتو و ... اجرا میکرد .
مسئولمان دائما به من و محمدرضا تذکر میداد که کمتر شیطنت کنیم.
یادم هست که یک بار آن برادر مسئول عصبانی شد و سرمان داد زد .
من ازاین رفتار خیلی ناراحت شدم و حتی تصمیم گرفتم که برگردم و ادامه ندهم.
اما محمدرضا آرام و ساکت بود و چیزی نگفت و با همان اخلاص همیشگی به خادمی اش ادامه داد.
و سرانجام و عاقبت این خادمی، با شهادت گره خورد.
#شهیدمدافع حرم محمدرضادهقان#
#خادم_الشهداء
محمدرضا خیلی باانرژی بود و شوخ طبع.
در دوران خادمی، باتمام خستگی های ناشی ازکار ، شیطنت هایش به جا بود و
هر شب باخادم ها جشن پتو و ... اجرا میکرد .
مسئولمان دائما به من و محمدرضا تذکر میداد که کمتر شیطنت کنیم.
یادم هست که یک بار آن برادر مسئول عصبانی شد و سرمان داد زد .
من ازاین رفتار خیلی ناراحت شدم و حتی تصمیم گرفتم که برگردم و ادامه ندهم.
اما محمدرضا آرام و ساکت بود و چیزی نگفت و با همان اخلاص همیشگی به خادمی اش ادامه داد.
و سرانجام و عاقبت این خادمی، با شهادت گره خورد.
#شهیدمدافع حرم محمدرضادهقان#
۷۲۵
۰۹ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.