جزیره کشف نشده 🌴 پارت۱۵ 💚
ــ شما از دنیای بیرون از اینجا خبر دارید؟
جین: آخرین بار سه سال پیش بود.
ــ از کجا؟
جین: مهمونی از بیرون به اینجا آمد و اینجا ساکن شد.
کارن: میتونیم ایشونو ببینیم؟
پادشاه: باهاشون صحبت میکنم اگه اجازه دادن بله میتونید ببینینشون.
کارن: ممنون.
جیهوپ: شما وقتی از اون طوفان رد شدید به مشکلی بر نخوردید؟ یا اتفاق عجیبی براتون نیفتاد؟
ادرود: اممم..نـ..
دیوید: چرا تو اون لحظه یه چیزی مثل مار بزرگ انگار ما رو احاطی کرده بود دیدم. ولی وقتی خواستم به بقیه بگم ناپدید شد.
پادشاه: شما؟..
ــ پسر منه.
اخم کرد.. وا چرا اینطوری میکنه؟.........
پادشاه: خب تا وقتی اون طوفانو از بین نبردیم شما اینجا میمونید و زندگی عادی خواهید داشت. میگم همه چیو براتون آماده کنند.
ادورد: متشکریم عالیجناب.
ــ ممنون.
پادشاه: شما خانم محترم در کاخ پیش من میمونید.
کارن: ببخشید چرا؟
جانگکوک: به جرم دروغگویی به پادشاه.
کارن: چی؟
ــ بخشید ولی شما فرمانروای من نیستید و حق ندارید برای من تصمیم بگیرید. اصلا به شما ربطی نداره من دیویدو به عنوان پسرخوندم قبول کردم. دروغ نگفتم.
کارن: لیندا درست حرف بزن.
ــ چرا؟ مگه ایشون کی باشن؟
ادورد: لینداااا.
ــ اصلا ولش خودم تو این قصر میمونم تا ببینم میخواد چه غلطی بکنه باهام.
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
جین: آخرین بار سه سال پیش بود.
ــ از کجا؟
جین: مهمونی از بیرون به اینجا آمد و اینجا ساکن شد.
کارن: میتونیم ایشونو ببینیم؟
پادشاه: باهاشون صحبت میکنم اگه اجازه دادن بله میتونید ببینینشون.
کارن: ممنون.
جیهوپ: شما وقتی از اون طوفان رد شدید به مشکلی بر نخوردید؟ یا اتفاق عجیبی براتون نیفتاد؟
ادرود: اممم..نـ..
دیوید: چرا تو اون لحظه یه چیزی مثل مار بزرگ انگار ما رو احاطی کرده بود دیدم. ولی وقتی خواستم به بقیه بگم ناپدید شد.
پادشاه: شما؟..
ــ پسر منه.
اخم کرد.. وا چرا اینطوری میکنه؟.........
پادشاه: خب تا وقتی اون طوفانو از بین نبردیم شما اینجا میمونید و زندگی عادی خواهید داشت. میگم همه چیو براتون آماده کنند.
ادورد: متشکریم عالیجناب.
ــ ممنون.
پادشاه: شما خانم محترم در کاخ پیش من میمونید.
کارن: ببخشید چرا؟
جانگکوک: به جرم دروغگویی به پادشاه.
کارن: چی؟
ــ بخشید ولی شما فرمانروای من نیستید و حق ندارید برای من تصمیم بگیرید. اصلا به شما ربطی نداره من دیویدو به عنوان پسرخوندم قبول کردم. دروغ نگفتم.
کارن: لیندا درست حرف بزن.
ــ چرا؟ مگه ایشون کی باشن؟
ادورد: لینداااا.
ــ اصلا ولش خودم تو این قصر میمونم تا ببینم میخواد چه غلطی بکنه باهام.
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
۱۲.۶k
۲۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.