دستهایت
دستهایت
گمشده ترین آرزوی من بود
و نگاهت
سؤالی مبهم ومات
بعد از سالها انتظار
من بی خاطره ترین
نام بودم برای تو
که یادم را
میانِ دستهای سرگردانِ باد
به باد سپردی
و
چه ناآشنا
تو را دیدم
در مسیرِ نامعلومِ سرنوشت.
هزار سال هم که بگذرد
همان
دلداده ی کویر را
به یاد می آورم
که نگاهش را
دوست داشتم
و دستهایش
گمشده ترین
آرزوی من بود.
گمشده ترین آرزوی من بود
و نگاهت
سؤالی مبهم ومات
بعد از سالها انتظار
من بی خاطره ترین
نام بودم برای تو
که یادم را
میانِ دستهای سرگردانِ باد
به باد سپردی
و
چه ناآشنا
تو را دیدم
در مسیرِ نامعلومِ سرنوشت.
هزار سال هم که بگذرد
همان
دلداده ی کویر را
به یاد می آورم
که نگاهش را
دوست داشتم
و دستهایش
گمشده ترین
آرزوی من بود.
۱۶۲
۱۸ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.