دستهایت

دستهایت
گمشده ترین آرزوی من بود
و نگاهت
سؤالی مبهم ومات
بعد از سالها انتظار

من بی خاطره ترین
نام بودم برای تو
که یادم را
میانِ دستهای سرگردانِ باد
به باد سپردی
و
چه ناآشنا
تو را دیدم
در مسیرِ نامعلومِ سرنوشت.

هزار سال هم که بگذرد
همان
دلداده ی کویر را
به یاد می آورم
که نگاهش را
دوست داشتم
و دستهایش
گمشده ترین
آرزوی من بود.
دیدگاه ها (۱)

بگذار دنیای منپر باشد از توبگذار آسمانِ خیالمستاره باران شود...

هزار آسمان در من آبی ستهزار بار ،عشقِ تودر سینه ام باقی ستو ...

عکس.نوشتهتقدیم.ب.همسر.عزیزم....

عکس.نوشته

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط