ایستاده بودم...
ایستاده بودم...
ونگاهم رو به سویی که فروغ دل ستارگانش به خاموشی میگرایید...
وصدای پای نفری از مردم که هماهنگ باامتداد خیابانها در پس ردشدن ماشینها میگذشت...
همچنان نظاره میکردم که برگی برای رسیدن به زمین...آن هم چه زمینی!!
آن همه چه زمینی رقص کنان می آمد...نمیدانم از آن بالا ما زمینیها قشنگیم یا زمین ماها قشنگ است که برگ خودش را میکشد!تا به ما برسد....
بعد چه میشود؟
میشود خش خش صدای پای عابری که سر در گریبانش کرده و فارغ از همه جا میگریزد از نم باران...
و بگویم برایت از باران...
همدم تنهاییمان...
بی آلایش...نرم...انگار در جست و جوی چیزی می آید....
اما او هم نمیابد آن را که میجوید...
و صدای گذر لاستیک ازشان...
وصدای هوهــوی باد و هیاهوی موی دخترکی شاخه به دست
که امیدش همین چند ساعتِ باقی ماندست...
و من آنجا...همچون دیوانگان...
مینگریستم که این مردم میگریزند از اشک خدا....میدوند از سرمای نوازشگر باد...
و نگاهی که یعنی:دخترجان...به چه خیره شده ای؟ اینجا همین مکان در پی کسی میگردی؟
مگر پاییز فقط در پی کس گشتن ماست؟مگر پاییز فصل عاشقان است فقط؟!
پاییز برای کسی است که وقتی دلش گرفت همقدم با باران و هم قطار با باد با نوازش پاهایش توسط برگها این کوچه را تا به انتها برود...
"و خدایی که در این نزدیکیست"
ونگاهم رو به سویی که فروغ دل ستارگانش به خاموشی میگرایید...
وصدای پای نفری از مردم که هماهنگ باامتداد خیابانها در پس ردشدن ماشینها میگذشت...
همچنان نظاره میکردم که برگی برای رسیدن به زمین...آن هم چه زمینی!!
آن همه چه زمینی رقص کنان می آمد...نمیدانم از آن بالا ما زمینیها قشنگیم یا زمین ماها قشنگ است که برگ خودش را میکشد!تا به ما برسد....
بعد چه میشود؟
میشود خش خش صدای پای عابری که سر در گریبانش کرده و فارغ از همه جا میگریزد از نم باران...
و بگویم برایت از باران...
همدم تنهاییمان...
بی آلایش...نرم...انگار در جست و جوی چیزی می آید....
اما او هم نمیابد آن را که میجوید...
و صدای گذر لاستیک ازشان...
وصدای هوهــوی باد و هیاهوی موی دخترکی شاخه به دست
که امیدش همین چند ساعتِ باقی ماندست...
و من آنجا...همچون دیوانگان...
مینگریستم که این مردم میگریزند از اشک خدا....میدوند از سرمای نوازشگر باد...
و نگاهی که یعنی:دخترجان...به چه خیره شده ای؟ اینجا همین مکان در پی کسی میگردی؟
مگر پاییز فقط در پی کس گشتن ماست؟مگر پاییز فصل عاشقان است فقط؟!
پاییز برای کسی است که وقتی دلش گرفت همقدم با باران و هم قطار با باد با نوازش پاهایش توسط برگها این کوچه را تا به انتها برود...
"و خدایی که در این نزدیکیست"
۱.۱k
۱۶ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.