قصه از اونجایی شروع شد که وقتی قلبمون شکست لب هامونو با

‏قصه از اونجایی شروع شد که وقتی قلبمون شکست، لب هامونو با سکوت دوختیم که مبادا آدم ها رو از دست بدیم :/
دیدگاه ها (۴۰)

#لطفا_این_دوستمون_لایک_فالو کنید@pooyan.

#خوشگل_طوری

ما خیلی وقت پیش خوشبختیامونو جمع کردیم گذاشتیم تو یه چمدون د...

•|بالاخره یه روز میفهمهمن چقدر بی سروصدا همیشه حواسم بهش بود...

بازگشت دوباره پارت ۱:اون شب بارون می‌میبارید شاید آسمون هم د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط