میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود

می‌خواهم و می‌خواستمت، تا نفسم بود
می‌سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود

عشق تو بسم بود، که این شعله‌ی بیدار
روشن‌گر شب‌های بلند قفسم بود

آن بخت‌گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود

دست من و آغوش تو، هیهات، که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود

بالله، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا، که بجز عشق تو، گر هیچ کسم بود.

سیمای مسیحائی اندوه تو، ای عشق
در غربت این مهلکه فریادرسم بود


#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه
#دلتنگی #خاص #خاصترین
#دل نوشته
دیدگاه ها (۰)

برگ برگ خاطرات ڪهنه را وا مے ڪنمحاصل آن روزهایم را تماشا مے ...

#دل نوشته دل نیست هر آن دل که دلارام نداردبی روی دلارام، دل ...

خیانت همیشه هم آغوشی نیست ....چشمات که سمت یکی دیگه بچرخه خی...

🍃‏ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﭼﻬﺮﻩ ﺷﺎﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻌﻤﻮﻟﯿﺴﺖﺍﻣّـــــــــــﺎ ......ﺁﻧﭽﻪ ﺩ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط