رمان دام شیطان

اما عرفان حلقه وسیله‌ای برای جذب بعضیا شده,چیزهایی می‌دیدم که بسیار متأسف می‌شدم,یکی را از طریق اعتقادات مذهبی, یکی را ازطریق اعتقادات سیاسی ,یکی دیگر راازطریق حس وطن پرستانه شان جذب کرده بودند.
بعضی چهره‌ها را می‌شناختم از رتبه‌های کنکوربودند وجز نوابغ به حساب می‌امدند اما متاسفانه بایک برخورد متوجه می‌شدی در دام اعتیاد افتاده‌اند.

خیلی پریشان شدم,معینی هم رفته بود پیش اون کله گنده هاشون.

بالاخره سخنران جلسه شان که پیرمردی موسفید وچشم آبی,بود بالای سن رفت وشروع به صحبت کرد.

ابتدا فکرمی‌کردم مال کشور دیگریست اما وقتی با زبان سلیس فارسی صحبت کرد,شک کردم که خارجی باشه...

خیلی محتاطانه و زیرکانه صحبت می‌کرد...

سخنران شروع کرد..

به نام(ان سوف),خدایی که جهان را درچندین مرحله خلق کرد انسان رادر کالبد آدمی بوجود آورد تا در نظم این جهان به او کمک کند....

وااای بلا به دور اینجا از اشرف مخلوقات به همکار نعوذ بالله, خدا منصوب شدیم.
و شروع کرد به تشریح و توضیح اهداف(برگزیدگان).

می‌گفت:ما قرار است کارهای بزرگ انجام دهیم ووظایف هرکس طبق توانایی‌هاش ,به صورت خصوصی, بهش ابلاغ میشه و انجمن برگزیدگان همه را به دقت زیر نظر دارد,و از ما بین همه ی نخبه ها ,نه تنها در ایران ,بلکه در کل جهان ,افرادی انتخاب می‌شود که درزمانی خاص ,تعلیماتی خاص به ان‌ها داده می‌شود و این افراد خود مربیگری, نخبگان دیگر رابه عهده می‌گیرند.
اصلا حرفاش خیلی نامحسوس روی روح وروان طرف تاثیر می‌گذاشت وطوری شستشوی مغزی میداد که اصلا فرد متوجه نمیشد که با اعتقاداتش داره بازی میشه...

دلم به حال این نخبه ها می‌سوخت وخیلی متاسف می‌شدم ,چرا خود مملکت به بهترین نحوه از این منابع استعداد استفاده نمی‌کرد؟؟

آخر غفلت تاکی؟؟

اعصابم به شدت متشنج شده بود که خداراشکر ,حرافیها تمام شد ,قبل از پذیرایی به هرکس پاکتی دادند که نام ان شخص روی ان پاکت نوشته شده بود و امرکردند ,پاکت را درمنزل باز کنیم.
دوباره چشم بند و راه برگشت با معینی....

#ادامه_دارد
دیدگاه ها (۱)

رمان دام شیطان

همه با هم

هلیا کوچولو

حرمسراهای نوین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط