آشفته تر از زلف پریشان نگارم

آشفته تر از زلف پریشان نگارم
آشفته ی آن چشم غزلخوان و خمارم

آن خنده ی مستانه که هوش از سر من برد
با زلف پریشان شده برده ست قرارم

هر آنچه بخواهد دل دیوانه همان است
دل خواسته با عشق بماند سرو کارم

دیوان غزلهای مرا هر چه بخوانی
در آن غزلی جز سخن عشق ندارم

وقتی همه ی دار و ندارم شده این عشق
باید به رهش دین و دلم را بگذارم

راضی به رضای دل دیوانه ی خویشم
حالا که شدم عاشق و بر عشق دچارم
دیدگاه ها (۰)

📌خانما خوب بخوابید !🔺طبق تحقیقات مردها خیلی بهتر میتوانند بی...

‏وزیر ارتباطات: ممکن است اینترنت در مواردی اختلال داشته باشد...

🌷🌷🌷جامعه فاسد از نگاه امام علی علیه السلام"... شما در زمانى ...

#همسرداری اگر می‌خواهید "هَم‍سَر" خوبی باشید اول باید یاد ب...

َ            🍃🌹♥️  بنـدِ عشــق ...  ♥️🌹🍃          چنان  در ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط