اسم فیک :Ilove you

اسم فیک :Ilove you
pt6
《رفتن تو》
ویو ا/ت
رفتیم تو پاساژ اونجا لباس های عروسی و کت شلوار بود نمیدونم چرا اون منو آورده بود اینجا کل مدت یادم رفته بود ازش بپرسم چرا منو دزدیده و کوک الان کجاس
ا/ت:چرا ما اومدیم اینجا؟
ته:گفتم که اومدیم لباس بخریم
ا/ت:چرا باید لباس بخریم؟ چرا باید برای خرید لباس بیاییم پاساژ لباس عروسی؟
ته :یدونشو انتخاب کن تو راه برگشت بت میگم
ا/ت:چرا باید یکیشو انتخاب کنم حداقل اینو بگو
ته:برای عروسی
ا/ت:《گیج میشه و هیچی نمیگه》
ا/ت:اون چطوره ؟
ته:سفید نه مشکی بزرگ
ا/ت:چی؟مشکی؟برای عروسی؟
ته:آره
ته:مثل این
ا/ت:این قشنگه ولی صددرصد گرونه
ته :برو بپوشش
ا/ت:باشه
ویو ته
رفت لباس رو پوشید،یعنی واقعا اون قراره ملکه ی من بشه؟
ا/ت:خوبه؟
ته:بد نیس
ته:اینو بزارید برامون
《اسلاید دو》
ته:بریم دیگه
ا/ت:چرامن لباس خریدم و تو نه؟
ته:من قبلا گرفتم
《عکس لباس همون کت شلوار مشکی هس ک رو کاوره》
[آقا این دو عزیز رفتن تو ماشین ا/ت یادش رفت بپرسه و رسیدن خونه بچه ها راستی عکس خونه ی ته رو پارت بعدی میرارم]

____________________________________
بزارید ب مغزم استراحت بدم یه زره صبر نمایید براتون پارت بعد رو میزارم!🙂🤏🏻