در پس پرده یک ظهر غریب

در پس پرده یک ظهر غریب ...
من و یک خواب عجیب …!!
رازها در پس این خواب نهان است ... نهان ... من کویری بودم!
خالی از شور و نشاط
خالی از نغمه مرغان خوش آواز بهار ... و فقط من بودم، نالهء مبهم باد ...
خار هم، از دل دیوانه من می رویید!

آسمانم خالی
و در این پهنه ندیدم ابری!! پس خودم باریدم …
آنقدر باریدم ...
تا کویرم گل داد
گلی از عشق درونش رویید ... پس تو هم باران باش
به کویر دل خود سخت ببار
و برون کن زدلت
نفرت و بیزاری را
و فقط عشق بورز
به خودت و همه انسانها
دیدگاه ها (۱)

عاشق نباشی حال لیلا را نمی فهمی تنهایی تلخ زلیخارا ن...

.

ﻣــﯽ ﺑـــﻮﺳــﻤــﺘـــــــــ... ﺁﻧــﻘــــــﺪﺭ ﮐــــﻪ ﻃــــــﺮﺡ...

چیزی شبیه دوستتــــ دارمگـ ـ ـرم و قـ ـ ـ ـویجریان دارد در ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط