در پس پرده یک ظهر غریب
در پس پرده یک ظهر غریب ...
من و یک خواب عجیب …!!
رازها در پس این خواب نهان است ... نهان ... من کویری بودم!
خالی از شور و نشاط
خالی از نغمه مرغان خوش آواز بهار ... و فقط من بودم، نالهء مبهم باد ...
خار هم، از دل دیوانه من می رویید!
آسمانم خالی
و در این پهنه ندیدم ابری!! پس خودم باریدم …
آنقدر باریدم ...
تا کویرم گل داد
گلی از عشق درونش رویید ... پس تو هم باران باش
به کویر دل خود سخت ببار
و برون کن زدلت
نفرت و بیزاری را
و فقط عشق بورز
به خودت و همه انسانها
من و یک خواب عجیب …!!
رازها در پس این خواب نهان است ... نهان ... من کویری بودم!
خالی از شور و نشاط
خالی از نغمه مرغان خوش آواز بهار ... و فقط من بودم، نالهء مبهم باد ...
خار هم، از دل دیوانه من می رویید!
آسمانم خالی
و در این پهنه ندیدم ابری!! پس خودم باریدم …
آنقدر باریدم ...
تا کویرم گل داد
گلی از عشق درونش رویید ... پس تو هم باران باش
به کویر دل خود سخت ببار
و برون کن زدلت
نفرت و بیزاری را
و فقط عشق بورز
به خودت و همه انسانها
- ۷۳۰
- ۱۵ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط