وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید

وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید,
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید,
وقتی زمین ناز تورا در آسمانها می کشید,وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید

من عاشق چشمت شدم
نه عقل بود و نه دلی ,چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن ,
دنیا همان یک لحظه بود آن دم ک چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود,
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد,
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد,
من بودمو چشمان تو نه آتشی و نه گلی,چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم
شاید کمی هم بیشتر چیزی در آن سوی یقین شاید کمی هم کیشتر,آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود ,دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود....


@,,,,,D
دیدگاه ها (۵)

بیا گاهی به خودت دروغ بگو...(((مخاطب من به کسانی میباشد که ب...

#دوستان_ببینید_چه_عکسی_شکار_کرده_عکاسسسس@,,,,,D

خواستم داد شوم، گرچه لبم دوخته ستخودم و جَدّم و جدِّ پدرم ...

خدا ﻓﺮﻗﯽ برایش ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺗﻮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ،ﻓﺮﻗﯽ برایش ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺭ...

من عاشق چشمانت شدم نه عقلی بود و نه دلی چیری نمیدانم ازاین د...

یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بودآن دَم که چشمانت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط